این روزها شاهد بازیهای مختلفی در سبک استراتژی تاکتیکی همزمان هستیم. یکی از آثار موفق اخیر در این سبک Sumerian Six بود و در کنار آن، بازی دیگری به نام 63 Days هم منتشر شده است که از قضا تا حد زیادی یادآور مجموعه فراموشنشدنی کماندوز است.
63 Days گیمرها را به دوران جنگ جهانی دوم و کشور اشغالشده لهستان میبرد. لهستان جزو اولین کشورهایی بود که مورد حمله آلمان قرار گرفت و تصرف شد. بازی تلاش زیادی دارد تا گوشهای از تلاشهای مردم و گروههای مقاومت مردمی این کشور در برابر این حمله را بهتصویر بکشد و البته که در این راه توجه ویژهای هم به این موضوع دارد که این، یک جنگ نابرابر است.
احتمالا از همین توجه ویژه هم باید متوجه شوید که 63 Days درجه سختی واقعا بالایی دارد. روند بازی برای طرفداران سبک تاکتیکی، بسیار آشنا خواهد بود. در هر مرحله شما باید هدایت تعداد مشخصی مبارز را برعهده بگیرید و اهداف از پیش تعیینشده مرحله را انجام دهید. این اهداف میتوانند باز کردن مسیر برای ورود نیروهای مقاومت یا از بین بردن دشمنان و مواضع آنها باشند.
از نظر ساز و کار و مکانیکها هم 63 Days شباهت زیادی به آثار همسبک دارد. هرکدام از نیروها مهارتهای خاص خودشان را دارند و مثلا در حالی که یکی از آنها امکان پرتاب چاقو برای کشتن دشمنان را دارد، دیگری میتواند آنها را خفه کند. در انجام کارهایی مثل بالا رفتن از درختان یا شکستن درها هم باید روی افرادی که چنین مهارتی دارند حساب کنید و یک سری از اقدامات را فقط اعضای خاصی از گروه شما میتوانند انجام دهند.
63 Days همچنین از مکانیکهایی مثل امکان برنامهریزی و اجرای همزمان چند دستور توسط چند نیرو هم پشتیبانی میکند ولی خب گاهی و مخصوصا به دلیل مشکلاتی در مسیریابی نیروها، ممکن است این دستورها چندان مطابق میل پیش نروند و مجبور به لود مجدد بازی شوید. البته حتی فارغ از این موضوع، کلا کلیدهای کوییک سیو و کوییک لود نقش بینهایت پررنگی در بازی 63 Days دارند و اگر میخواهید مراحل را تمام کنید، همیشه قبل از تصمیمگیریها بهتر است حواستان به این موضوع باشد.
با اینکه ماهیت کلی بازیهای تاکتیکی همزمان روی برنامهریزی درست، مخفیکاری و اجرای بینقص کارها بنا میشود، اما در 63 Days این موضوع بسیار پررنگتر دیده میشود. حتی اگر بازی را روی درجه سختیهای پایین آن هم تجربه کنید، بهطور کلی نحوه چینش سناریو و ساختار مراحل بهشکلی است که حتی باتجربهترین گیمرهای این سبک را هم بهچالش میکشد. اینجا دقیقا جایی است که 63 Days خیلی به مجموعه کماندوز شباهت پیدا میکند و برعکس بسیاری از آثار مدرن که دسترسیپذیری بهتری برای گیمرهای کمتجربهتر این سبک هم فراهم میکردند، 63 Days عملا با مخاطبش شوخی ندارد.
البته اشاره کردم که بخشی از درجه سختی بازی، به دلیل تلاش سازندههای آن برای بهتصویر کشیدن فضای نبرد در لهستان در حالتی نزدیک به واقعیت بوده است. در زمان جنگ جهانی دوم و اشغال این کشور، نیروهای مقاومت تعداد بسیار محدودی در مقایسه با آلمانیها داشتند و چنین شرایطی را کاملا در بازی هم تجربه خواهید کرد.
با تمام این موارد، در مجموع 63 Days از حیث طراحی مراحل وضعیت نسبتا مناسبی دارد. با اینکه گاهی شاید بهحق تصویر کنید همهچیز با این هدف طراحی شده است تا شما سختترین وضعیت ممکن را داشته باشید، ولی تجربه 63 Days بیشتر حسی شبیه به شطرنج دارد و حتی در همین موقعیتهای دشوار هم همیشه راه یا راههایی در دسترس گیمر هستند تا بتواند موانع را پشت سر بگذارد. البته که آزادیعمل شما در پیدا کردن این راهها کمی محدودتر از بازیهای موفق و معروف اخیر سبک تاکتیکی است و در موقعیتهایی صرفا باید همان ایدهای را که سازندهها موقع طراحی مراحل در ذهن خودشان داشتند، پیدا کنید.
63 Days از نظر بصری هم بازی صرفا قابلقبولی است. جزییات طراحی محیطها، شخصیتها و حتی برخی از افکتها صرفا خوب است و نباید انتظار خیلی بالایی از آنها داشته باشید. این موضوع در رابطه با موسیقی و صداگذاریهای بازی هم صدق میکند و فقط در میان پردههای سینمایی است که سازندهها در این موارد کمی بهتر عمل کردهاند و شاهد روایت داستان در قالب تصاویر باکیفیت و با صداگذاریهای خوبی هستیم.
در مجموع اگر طرفدار مجموعه کماندوز بودید و با بازی کردن آنها بزرگ شدهاید، 63 Days هم اثری است که ارزش امتحان کردن را دارد. با اینکه تجربههای بهتری مثل ساختههای استودیو میمیمی یا همین Sumerian Six هم در دسترس گیمرها هستند و حس و حال مدرنتری هم ارائه میدهند، اما اگر حاضر هستید خودتان را به چالش بکشید، 63 Days هم گزینه خوبی برای تجربه بهحساب میآید.