فرهنگی و هنری

قوه مجریه تمام قد پشت میراث فرهنگی و طبیعی ایران بایستد

به گزارش ایرنا، روشن است که به سبب مسائل و مشکلاتی که در حوزه اقتصادی و اجتماعی گریبان گیر آنیم، محیط زیست و میراث فرهنگی در سبد اولویت‌های کشور، در جایگاه آخر قرار می‌گیرند و از این گذشته، چه بسا که این سرمایه‌ها قربانی توسعه‌های گوناگونی چون صنعت، کشاورزی و عمران هم شده‌اند اما پایداری در توسعه، زمانی می‌تواند به نفع سرزمینِ ما باشد که بر پایه خِرد، میراث طبیعی و فرهنگی را قربانی چشم اندازهای کوتاه مدت و یا حتی بلندمدت خود نکند، چشم اندازهایی که می‌تواند و توانسته مولفه‌ها و پیشینه‌های سرزمینی و حتی قدرت فرصت آفرینی آن‌ها را بسوزاند.

در سرزمینی که هم اکنون با کسری در آبخوان‌هایش مواجه است و فرونشست در صدر چالش‌هایش قرار دارد و در کنار بیابان زایی و آلودگی هوا، افق پیش روی زیستِ شهرهایش با حجم انباشته‌ای از صنایع آلاینده و خیزش گرد و غبار، دچار لکنت شده اهمیت تغییر رویه در گردش اقتصاد بر چرخ‌های گردشگری و با بُنیه میراث فرهنگی و طبیعی بسیار است.

آنچه بیش از هر زمانی و در این شرایط نیاز است به آن بیاندیشیم و برایش چاره‌جویی کنیم، بی هیچ شکی پایداری سرزمین در مولفه‌های شناسنامه‌ای محیط زیست و میراث فرهنگی است که شوربختانه همیشه این پشتوانه با همه اهمیتی که دارد، جزو آخرین اولویت‌های برنامه ریزان کشور بوده است.

گواه این موضوع، نبود دغدغه واضح و مشخص از توجه به چالش‌ بزرگ محیط زیستی ایران، یعنی فرونشست و راهبردهای محیط زیستی در مناظره‌ها و برنامه‌های تبلیغاتی نامزدهای ریاست جمهوری است و از سوی دیگر اینکه در مناظره فرهنگی نامزدها که به مشکلات و دغدغه‌های این حوزه پرداخته شد، هیچ ردپایی از اهمیت پرداختن به مسائل و چالش‌های میراث فرهنگی و تاریخی ایران و لزوم بسترسازی مناسب این حوزه برای گردش پاشنه اقتصاد دیده نشد؛ گویی که مقوله فرهنگِ ایران تنها از گذر سینما و کتاب و فضای مجازی می‌گذرد و میراثی که اهمیتش به راه اندازی یک وزارتخانه انجامیده، هیچ جایگاهی در این کشور ندارد.

اما در این بزنگاه حیاتی، جایی که باید تردید نکرد و قدم های به هنگام برداشت، وقت آن است که راهبران قوه مجریه، قد و اندازه‌های میراث طبیعی و فرهنگی کشور را با خط کشی‌هایی خردمندانه برای ادامه زیست در سرزمینی که همیشه و در طول تاریخ با خشکی و کم آبی در جدال بوده و هم اکنون با ورشکستگی‌های آبی به واسطه عملکردهای گذشته، بیش از پیش در این جدال گرفتارتر شده، تعیین کنند.

فرای از کاهش ذخایر آب‌های زیرزمینی که در دهه اخیر موجب فرونشست زمین و بزرگترین معضل محیط زیستی کشور شده و به این واسطه علاوه بر زیرساخت‌های شهری و جمعیت، هزاران بنای تاریخی را در معرض آسیب و ویرانی قرار داده که صدالبته به بهای توسعه بدون برنامه ریزی در صنعت و کشاورزی دچار آن شده‌ایم؛ پهنه‌ها و بافت‌های تاریخی شهرهای ایران که شناسنامه‌های این سرزمین اند هر روز به بهانه‌هایی چون خیابان کشی، توسعه‌های عمرانی و… با تخریب و از هم گسیختگی از ارزش و اعتبار ساقط می‌شوند و بسیاری از پروژه‌هایی حفاظت و مرمت اماکن تاریخی و شاخص به واسطه بودجه‌هایی که نمی رسد یا قطره چکانی است، رو به سوی زوال و ویرانی می روند.

دور زدن قوانین میراث فرهنگی و محیط زیست با دلایل نابخردانه‌ای که این میراث ارزشمند را موانع توسعه در عرصه‌هایی چون صنعت، معدن، سدسازی، خیابان کشی و پروژه‌های گوناگون عمرانی می دانند، بازنگری و شکستن حریم بافت‌ها و ابنیه تاریخی یا تهدید مناطق تحت حفاظت محیط زیست با فعالیت‌هایی معدن‌کاوی و تخطی از قوانین در این عرصه‌ها که البته بدلیل چربیدن قدرت نهادی‌های صنعتی، معدنی و عمرانی در مقابل سازمان‌های مهجوری چون میراث فرهنگی و حفاظت محیط زیست رخ می دهد، در حالی شاخصه‌های پایداری و شناسنامه‌های زیستی ایران را نشانه گرفته‌اند که این مواهب خدادی و حاصل دیرینگی تاریخ و فرهنگ، پشتوانه محکمی برای این سرزمین و حکم خزانه این مملکت محسوب می شوند.

آیا بهتر نیست در کنار شعارهای توسعه و اشتغال سوار بر مرکب صنعت و کشاورزی، قدری به نجات محیط زیست ایران که در بحران فرونشست خودساخته ما گرفتار آمده بیاندیشیم؟ آیا بهتر نیست به جای نادیده گرفتن شناسنامه های فرهنگی، معماری و تاریخی شهرها و روستاها از ظرفیت اقتصادی بی نظیری که در حوزه های گردشگری و میراث فرهنگی وجود دارد، بهره ببریم که به این واسطه شاید بتوانیم تا اندازه‌ای از بدهی خود به ذخایر و منابع طبیعی بکاهیم و مسیر غلط گذشته را اصلاح کنیم؟

وضعیت فعلی اصفهان نمونه بارزی از کارنامه به جا مانده در دولت‌های گذشته است؛ آینده زیست‌پذیری این خطه با آن همه شناسنامه سترگ تاریخی به واسطه فرونشستِ زمین دچار تهدید جدی و موثر شده است. به واقع فرونشست سالانه بین ۵ تا ۱۵ سانتی متر در سال حاصل سال‌ها توسعه ناپایدار صنعت و کشاورزی بدون توجه به ظرفیت های اکولوژیکی این خطه است؛ اتفاقی که مهم‌ترین رودخانه فلات مرکزی ایران را به خشکه رود تبدیل کرده است.

شهری که حاصل رشد تمدن در کرانه زاینده رود، رودخانه بزرگ فلات مرکزی ایران و سرمایه سترگی از کهن زادبوم‌های ادوار مختلف است و پس از گذر از درازنای تاریخ حالا به واسطه کسری سه و نیم میلیاردی آبخوان و برداشت‌هایی که شیره جان زمین را در پنجاه سال گذشته مکیده به پرخطرترین شهر ایران به واسطه فرونشست تبدیل شده است.

آنچه از نگاه کارشناسان میراث فرهنگی و محیط زیست، رییس قوه مجریه به عنوان راهبر اصلیِ عرصه‌های تصمیم گیری و تصمیم سازی در طرح‌های بزرگ صنعتی، معدنی و عمرانی باید مدنظر داشته باشد، تا بیش از این پایداری سرزمین به قهقرا نرود، نگاهِ پشتوانه‌ای به داشته‌های طبیعی و فرهنگی این سرزمین است و اینکه از چتر شعارها بیرون آمده و عملا ناظر و مجری بایسته‌ای برای پاسداری و حفاظت از حریم و عرصه‌های این دو مقوله لاغر و نحیف شده ایران باشد.

منبع

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا