
انتقاد از جایزه امیرحسین قیاسی در جشن حافظ پس از حاشیههای اخیر این رویداد فرهنگی وارد مرحله تازهای شد و حالا یک منتقد سینما بهصراحت کیفیت آثار این کمدین را زیر سؤال برده است.
پس از استوری جنجالی ایرج طهماسب علیه برنامه امیرحسین قیاسی و انتقاد او از این کمدین، محمود گبرلو (Mahmoud Gabrloo)، منتقد سینما، با انتشار یادداشتی تند، نسبت به اعطای تندیس جشن حافظ به امیرحسین قیاسی (Amirhossein Ghiassi) واکنش نشان داد و این انتخاب را «نمونهای آشکار از جایزه غلط به یک غلط» توصیف کرد.
گبرلو در این یادداشت با اشاره به جایگاه علی معلم (Ali Moallem)، بنیانگذار جشن حافظ، تأکید کرده است که معلم با نگاهی مستقل و هنری تلاش داشت این جشن را به محلی برای تقدیر از استعداد و خلاقیت واقعی تبدیل کند و همواره از تأثیرپذیری از فشارهای رسانهای و سلیقههای زودگذر پرهیز داشت. به گفته او، علی معلم در دوران حیات خود از منتقدان جدی جوانانی بود که بدون پشتوانه حرفهای و صرفاً با شگردهای رسانهای و رفتارهای نادرست به شهرت میرسند.

این منتقد سینما با اشاره به ادامه مسیر جشن حافظ پس از درگذشت علی معلم و مدیریت همسر او، معتقد است که در آخرین دوره جشن، تندیس به فردی اهدا شده که از نگاه معلم، مصداق همان «جوانهای تازهبهدورانرسیده» محسوب میشدند. گبرلو انتخاب امیرحسین قیاسی را نشانهای از فاصله گرفتن جشن حافظ از معیارهای حرفهای دانسته و نوشته است که آثار قیاسی محدود، سطحی و فاقد عمق و خلاقیت حرفهای هستند و جذابیت آنها بیشتر به استفاده از ادبیات نسل جدید و ریتمی خلاصه میشود که مخاطب جوان میپسندد.
او در عین حال به وجود حواشی اقتصادی پیرامون قیاسی و مهمانان برنامههایش اشاره کرده، اما تأکید دارد که هدف این نقد، ورود به آن مسائل نیست، بلکه صیانت از جایگاه و اعتباری است که علی معلم برای جشن حافظ بنا کرده بود. از نگاه گبرلو، اهدای تندیس حافظ به امیرحسین قیاسی در این دوره نشان داد که جشن حافظ در برخی موارد تحت تأثیر محبوبیت لحظهای، شتابزدگی رسانهای و نگاه تجاری قرار گرفته و معیارهای هنری را به حاشیه رانده است.

این منتقد سینما با طرح مفهوم «غلط مضاعف» توضیح داده است که وقتی اثری یا هنرمندی با کیفیت ضعیف، به دلایل غیرهنری مانند فشار رسانهای یا سلیقه شخصی مورد تقدیر قرار میگیرد، نهتنها یک خطای داوری رخ داده، بلکه خود جایزه نیز به عاملی برای تقویت و مشروعیتبخشی به این خطا تبدیل میشود. به گفته او، چنین روندی باعث تردید مخاطبان و حرفهایها نسبت به اعتبار داوریها میشود و الگویی نادرست برای تولیدکنندگان آثار فرهنگی میسازد.
گبرلو در پایان تأکید کرده است که برنامههای امیرحسین قیاسی عمدتاً برای جذب مخاطب کوتاهمدت طراحی شدهاند و تقدیر از چنین آثاری، اعتماد عمومی به جشنها و نظام ارزشگذاری سینمای ایران را تضعیف میکند؛ مسیری که اگر اصلاح نشود، حتی معتبرترین جوایز فرهنگی را نیز با بحران اعتبار مواجه خواهد کرد.



