
هفتادوهشتمین جشنواره فیلم کن از ۲۳ اردیبهشت تا ۳ خرداد ۱۴۰۴ (۱۳ تا ۲۴ مه ۲۰۲۵) برگزار میشود و با حضور کارگردانان برجسته و فیلمهای پیشرو، بار دیگر قلب سینمای جهان خواهد تپید. در بخش رقابتی اصلی، ۲۱ فیلم برای کسب نخل طلایی رقابت میکنند که ترکیبی از آثار هالیوودی، اروپایی و ایرانی را در بر میگیرد.
بخش رقابتی اصلی: رقابت غولهای سینما
در بخش اصلی، «ادینگتون» ساخته آری آستر، وسترن کمدی سیاه با بازی خواکین فینیکس، پدرو پاسکال و اما استون، یکی از موردانتظارترین آثار است. این فیلم که در مه ۲۰۲۰ در نیومکزیکو میگذرد، درگیری میان کلانتر و شهردار را به تصویر میکشد. ریچارد لینکلیتر با «موج نو» (Nouvelle Vague)، فیلمی درباره ساخت «از نفس افتاده» اثر ژانلوک گدار، ادای دینی به موج نوی فرانسه ارائه میدهد. زویی دویچ و گیوم ماربک در این اثر بازی میکنند.
وس اندرسون با «طرح فینیقی» (The Phoenician Scheme) و بازیگرانی چون بنیسیو دل تورو، اسکارلت جوهانسون و تام هنکس، کلی رایکارد با «نابغه» (The Mastermind)، ژولیا دوکورنو با «آلفا» (Alpha) و برادران داردن با «مادران جوان» (Young Mothers) از دیگر نامهای بزرگ این بخشاند. حضور دو کارگردان ایرانی نیز چشمگیر است: جعفر پناهی با «یک تصادف ساده» و سعید روستایی با «زن و بچه» در بخش اصلی رقابت میکنند.
از دیگر آثار برجسته میتوان به «تاریخچه صدا» (The History of Sound) ساخته الیور هرمانوس با بازی جاش اوکانر و پل مسکال، «ارزش احساسی» (Sentimental Value) از یواخیم تریر، و «رزمایش» (Romería) اثر کارلا سیمون اشاره کرد. فیلمهای «رنوار» (Renoir) از چیه هایاکاوا، «دفترچه ۱۳۷» (Dossier 137) از دومینیک مول، و «دو دادستان» (Two Prosecutors) از سرگئی لوزنیتسا نیز در این بخش حضور دارند.
بخش نگاه نو: درخشش کارگردانان تازهکار
در بخش «نگاه نو» (Un Certain Regard)، اسکارلت جوهانسون با اولین فیلم کارگردانی خود، «النور کبیر» (Eleanor the Great)، داستان زنی ۹۰ساله را روایت میکند. کریستن استوارت با «گاهشناسی آب» (The Chronology of Water) و هریس دیکینسون با «جوجهتیغی» (Urchin) نیز اولین تجربههای کارگردانی خود را به نمایش میگذارند. سپیده فارسی، کارگردان ایرانی، نیز با «جانت را کف دستت بگذار و قدم بردار» در بخش ACID حضور دارد.
افتتاحیه و جوایز ویژه
جشنواره با «یک روز ترک کن» (Partir un Jour) ساخته آملی بونن افتتاح میشود. ژولیت بینوش، رئیس هیئت داوران، و رابرت دنیرو، دریافتکننده نخل طلایی افتخاری، از چهرههای برجسته این دورهاند.
جشنواره کن ۲۰۲۵ با ترکیبی از ستارگان هالیوود، سینماگران صاحبسبک و استعدادهای ایرانی، نوید یک رویداد سینمایی فراموشنشدنی را میدهد. از «ادینگتون» آستر تا «زن و بچه» روستایی، این جشنواره بار دیگر مرزهای هنر هفتم را جابهجا خواهد کرد.
رابرت دنیرو، نماد بیهمتای سینما، در هفتادوهشتمین جشنواره فیلم کن با دریافت نخلِ طلایِ افتخاری مورد تجلیل قرار خواهد گرفت. مردی که با اجراهای هنرمندانهاش توانسته مرزهای بازیگری را بازتعریف کند، اکنون میراثی جاودان از خود بر جای گذاشته است. بیشمار نقشآفرینی بینظیر دارد و بهتر است از فیلم خاصی نام نبریم و بگوییم دنیرو با قدرت و عمقی که بهنقشهایش میبخشد، نهتنها شخصیتهای داستانی را زنده میکند، بلکه روح و روان مخاطبان را تسخیر میکند. سبک بازیگری او، نماد متد اکتینگ، ترکیبی از خلاقیت، صداقت و جذابیت غیرقابل انکار، هر لحظه از حضور او بر پردهٔ سینما را بهیک اثر هنری تبدیل میکند. کارنامهٔ پربار دنیرو از سالها تلاش و تعهد، نشاندهندهٔ عشق بیپایان او بههنر سینما است. او فراتر از یک بازیگر است؛ او قصهگو، روانشناس و هنرمند است که با نگاههای ژرف و ابرو بالا انداختنهایش و تمامی حرکات ظریف عضلات صورتش، داستانهایی فراتر از مرزهای کلمات روایت میکند. این نخل طلایی افتخاری، تجلیل از یک زندگی پر از شاهکارهای سینمایی و همزمان تأییدی بر تأثیر عمیق این شخصیت بینهایت دوستداشتنی بر جهان هنر و الهامبخشیاش بر نسلهای آینده است. رابرت دنیرو با جذابیت بیپایانش همچنان در قلبها و ذهنها جاودانه میماند. این افتخار که بهطور ویژه بههنرمندانی که تأثیر بیپایانی بر دنیای سینما گذاشتهاند اعطا میشود، بهطور کامل شایستهٔ دنیرو است که در طول چندین دهه فعالیت هنری خود، جهانیان را با عملکردهای فراموشنشدنیاش در نقشهای پیچیده و متنوع مسحور کرده است.
سبک بازی رابرت دنیرو از همان ابتدا با عمق، دقت و سختکوشی خاصی همراه بوده است. او بهواسطهٔ توانایی شگفتانگیز در تجسم شخصیتهای چندبعدی، مرزهای طبیعی بودن در بازیگری را جابهجا کرده است. دنیرو قادر است حتی در سکوتهای طولانی، همهچیز را با یک نگاه، یک ژست، یا یک لحظه معنادار منتقل کند. گذشته پربار او، که در کنار مارتین اسکورسیزی بهیکی از همکاریهای سینمایی افسانهای تبدیل شد، الهامبخش نسلهای جدید فیلمسازان و بازیگران بوده است. دنیرو با انعطافپذیری بینظیر خود توانسته از هر ژانری عبور کند و در هر کدام از آنها بازیگری خلاقانه و بینظیر را بهنمایش بگذارد. این بازیگر سرشناس رابطهای طولانی با جشنواره فیلم کن داشته و آخرین بار برای فیلم Killers of the Flower Moon (قاتلان ماه کامل) دوست قدیمیاش، مارتین اسکورسیزی، روی فرش قرمز این جشنواره حضور داشت و همچنین در سال ۲۰۱۱ رئیس هیئت داوران بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن بود و در آن دوره که شصتوچهارمین دوره کن بود، فیلم Midnight in Paris (نیمهشب در پاریس) وودی آلن، فیلم افتتاحیه بود و فیلم Les Bien-aimés (دلباخته) کریستوف اونوره، فیلم اختتامیه و فیلم The Tree of Life (درخت زندگی) بهکارگردانی ترنس مالیک، موفق بهدریافت نخل طلا شد.
ژولیت بینوش، جواهری درخشان در آسمان سینمای فرانسه و جهان، بهعنوان رئیس هیئت داوران جشنواره کن انتخاب شده است. بینوش که هنرش همواره آمیزهای از ظرافت، عمق احساسی و قدرتی بیمثالْ زنانه بوده، در طی سالهای فعالیت خود توانسته هنر بازیگری را درواقع برای خود بهچالش بکشد و نقشهایی ماندگار خلق کند. انتخاب او برای این مقام مهم، بهمعنای اعتماد بهنگاه دقیق و فلسفی او بهسینما و پذیرش تواناییهای برجستهاش در تحلیل و ارزیابی آثار هنری است؛ بینوش نهتنها بازیگری برجسته، بلکه متفکری هنرمند است که فهمی عمیق از روحِ سینما دارد.
ژولیت بینوش، با کارنامهای درخشان از نقشآفرینی در فیلمهایی چون The English Patient (بیمار انگلیسی)، The Unbearable Lightness of Being (سبکی تحملناپذیر هستی) و Clouds of Sils Maria (ابرهای سیلس ماریا)، نهتنها معیار جدیدی برای بازیگری تعیین کرده، بلکه بهعنوان چهرهای بینالمللی از هنر فرانسه، نمادی از شکوه و خلاقیت هنری است. حضور او در هیئت داوران، بیشک بهتقویت عمق و کیفیت قضاوتها در جشنواره کمک خواهد کرد. بینوش، با رویکرد متفکرانه و روحیهٔ هنری خاص خود، جشنواره کن را بهمکانی برای کشف دیدگاههای نوین و ستایش زیباییهای سینما تبدیل خواهد کرد، و این انتخاب بیانگر احترام ویژه بهجایگاه زنان تأثیرگذار در صنعت هنر است و البته نمایندهٔ یک دوران جدید در سینما. این انتخاب، فرصتی است تا نگاهی تازه و منحصربهفرد بهآثار ارائهشده در جشنواره امسال داشته باشیم. حضور ژولیت بینوش بهعنوان رئیس هیئت داوران نهتنها جایگاه زنانی را که تأثیر شگرفی بر سینما گذاشتهاند مورد تجلیل قرار میدهد، بلکه نقطه عطفی است که جشنواره کن با استفاده از آن تعهد خود بهبرابری، هنر انسانی و پیشرفت فرهنگی را برجسته میسازد. بینوش، با تسلط بر طیف وسیعی از ژانرها و سبکهای سینمایی، شخصیتی است که نهتنها بهقدرت هنری، بلکه بهحساسیت عاطفی اهمیت میدهد. از طریق این مسئولیت، او میتواند روح هنرمندانهای که طی دههها نقشآفرینی شگفتانگیز در او شکل گرفته است را بهسینمای جهانی هدیه دهد.
همچنین، این انتخاب معنایی فراتر از تجلیل یک بازیگر بزرگ دارد؛ این تصمیم تأکیدی است بر اینکه جشنواره کن همواره بهرهبری و دیدگاههای خلاقانهای که میتوانند مسیر سینما را متحول سازند، ارزش قائل است. ژولیت بینوش، که خود همیشه نمادی از جسارت در انتخاب نقشها و رویکردهای هنری بوده، میتواند با دیدگاهی عمیق، جشنواره امسال را بهعرصهای برای شناخت و معرفی آثار برجستهتر تبدیل کند. از سالنهای باشکوه نمایش تا مباحثات پرانرژی هیئت داوران، حضور بینوش بیتردید فضای جشنواره را با معنایی تازه و روحی پرانرژی همراه خواهد ساخت، و این انتخاب مهر تأییدی بر اهمیت هنر سینما بهعنوان ابزاری برای ارتباط میان فرهنگها و انسانها است.
در جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵، هیئت داوران بخش مسابقه اصلی شامل هشت شخصیت برجسته از دنیای سینما و ادبیات است؛ در ادامه، هر یک از اعضای این هیئت را کوتاه معرفی میکنیم.
هالی بری، بازیگر برندهٔ جایزهٔ اسکار برای فیلم Monster’s Ball، یکی از چهرههای برجسته سینمای آمریکا است. او در سالهای اخیر بهکارگردانی نیز روی آورده و فیلم Bruised را ساخته است. بری با حضور در هیئت داوران کن، تجربه و دیدگاه منحصربهفرد خود را بهجشنواره میآورد. او پیشتر نیز در جشنوارههای بینالمللی حضور داشته است. پایال کاپادیا، فیلمساز هندی، با فیلم All We Imagine As Light در سال گذشته بهعنوان اولین کارگردان هندی در سه دهه اخیر در بخش مسابقه کن حضور یافت. او با آثار مستند و داستانی خود، بهمسائل اجتماعی و فرهنگی هند میپردازد. کاپادیا فارغالتحصیل مؤسسه فیلم و تلویزیون هند است و در آثارش سبک شاعرانه و تأملبرانگیزی دارد. حضور او در هیئت داوران نشاندهنده توجه جشنواره بهسینمای نوظهور آسیا است. آلبا رورواکر، بازیگر برجسته ایتالیایی، با نقشآفرینی در فیلمهایی چون I Am Love و The Wonders شناخته میشود. او با بازیهای احساسی و عمیق خود، جوایز متعددی از جمله جایزهٔ «دیوید دی دوناتلو» را کسب کرده است. رورواکر در جشنوارههای بینالمللی مانند کن و ونیز حضور داشته و همکاریهای متعددی با کارگردانان مطرح ایتالیایی دارد. او با تجربه و دیدگاه هنری خود، بهارزیابی آثار بخش مسابقه کمک خواهد کرد. لیلا سلیمانی، نویسنده فرانسوی-مراکشی، با رمان Lullaby که برندهٔ جایزهٔ گنکور شد، بهشهرت رسید. او در آثارش بهموضوعات پیچیده اجتماعی و روانشناختی میپردازد. سلیمانی همچنین بهعنوان نماینده فرهنگی فرانسه در امور فرانکوفونی فعالیت میکند. حضور او در هیئت داوران، تنوع فرهنگی و ادبی را بهجشنواره میافزاید.
دیودو حمادی، فیلمساز و تهیهکننده کنگویی، با مستندهایی چون Downstream to Kinshasa بهمسائل اجتماعی و سیاسی جمهوری دموکراتیک کنگو میپردازد. او اولین کارگردان کنگویی بود که فیلمش در بخش رسمی کن بهنمایش درآمد. حمادی با سبک مستندسازی واقعگرایانهاش، توجه جهانی را بهچالشهای مردم کشورش جلب کرده است. حضور او در هیئت داوران، نمایانگر اهمیت سینمای آفریقا در جشنواره است. هونگ سانگ-سو، کارگردان برجسته کرهای، با فیلمهایی چون Walk Up و The Woman Who Ran در جشنوارههای بینالمللی حضور داشته است. او بهخاطر سبک منحصربهفرد و روایتهای مینیمالیستیاش شناخته میشود. هونگ با همکاریهای مکرر با بازیگران خاص و استفاده از ساختارهای غیرمتعارف، جایگاه ویژهای در سینمای معاصر دارد. او پیشتر نیز در جشنواره کن حضور داشته و جوایزی کسب کرده است. کارلوس ریگاداس، کارگردان مکزیکی، با فیلمهایی چون Silent Light و Post Tenebras Lux، بهخاطر سبک بصری منحصربهفرد و روایتهای فلسفیاش شناخته میشود. او در جشنواره کن جوایزی ازجمله جایزه هیئت داوران را کسب کرده است. ریگاداس با استفاده از تکنیکهای سینمایی نوآورانه، بهبررسی موضوعات معنوی و انسانی میپردازد. حضور او در هیئت داوران، دیدگاه هنری متفاوتی را بهارزیابی آثار میافزاید. جرمی استرانگ، بازیگر آمریکایی، با نقشآفرینی در سریال Succession بهشهرت جهانی رسید و جایزهٔ اِمی را کسب کرد. او در فیلمهایی چون The Big Short و The Trial of the Chicago 7 نیز حضور داشته است. استرانگ بهخاطر تعهد شدید بهنقشهایش و روش بازیگری متد اکتینگ معروف است. او سال گذشته با فیلم The Apprentice در جشنواره کن حضور داشت، اگرچه بهدلیل اجرای تئاتری در برادوی نتوانست در جشنواره شرکت کند.
فیلم Partir un jour، بهعنوان فیلم افتتاحیه خارج از رقابت در جشنواره کن ۲۰۲۵ بهنمایش درآمد. این فیلم بهکارگردانی املی بونن و نویسندگی مشترک او با دیمیتری لوکاس، در تاریخ ۲۷ ژوئن ۲۰۲۵ در فرانسه اکران خواهد شد. فیلم «روزی میروم» اقتباسی از نسخه کوتاه موفقی با همین عنوان است که در سال ۲۰۲۱ تولید شد و جوایز متعددی ازجمله جایزهٔ سزار بهترین فیلم کوتاه داستانی را کسب کرد. داستان سسیل (با بازی ژولیت آرمانه) را روایت میکند؛ زنی که در آستانه افتتاح رستوران گاسترونومیک خود در پاریس است و رؤیای دیرینهاش را محقق میکند. اما با وقوع حمله قلبی پدرش، ناچار میشود بهزادگاهش بازگردد. در این بازگشت، سسیل بهطور تصادفی با رافائل، عشق دوران کودکیاش (با بازی باستین بویون)، مواجه میشود. این دیدار، خاطرات گذشته را زنده میکند و سسیل را در برابر انتخابی دشوار بین زندگی فعلیاش در پاریس و پیوندهای عاطفی گذشتهاش قرار میدهد.
۱. دسیسه فینیقی
فیلم The Phoenician Scheme
- کارگردان: وس اندرسون
- بازیگران: بنیسیو دل تورو، میا تریپلتون، مایکل سرا و تام هنکس
- کشور: ایالات متحده آمریکا و آلمان | جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۹ خرداد ۱۴۰۴ (اکران محدود در آمریکا)، ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ (اکران گسترده)
خلاصه داستان: داستان شخصیت زسا-زا کوردا (با بازی بنیسیو دل تورو)، یکی از ثروتمندترین مردان اروپا روایت میشود که پس از نجات از چندین سقوط هواپیما، تصمیم میگیرد داراییهای خود را بهتنها دخترش، لیزل (با بازی میا تریپلتون)، که راهبهای متعهد است واگذار کند. این تصمیم آغازگر ماجراجویی پیچیدهای شده که در آن پدر و دختر درگیر پروژهای زیرساختی و جهانی میشوند و با چالشهایی از سوی رقبای تجاری، تروریستهای بینالمللی و قاتلان حرفهای مواجه میشوند. فیلم با طنز خاص اندرسون و سبک بصری منحصربهفردش، ترکیبی از کمدی سیاه و جاسوسی را ارائه میدهد و بر رابطه پیچیده پدر و دختر در بستر یک امپراتوری خانوادگی تمرکز دارد.
فیلم The Phoenician Scheme، بهکارگردانی وس اندرسون، محصول مشترک آمریکا و آلمان است که برای اولینبار در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵ بهنمایش درخواهد آمد. در این فیلم کمدیِ سیاه و جاسوسی، علاوهبر بنیسیو دل تورو، تام هنکس، اسکارلت جوهانسون، مایکل سرا، بندیکت کامبربچ، برایان کرانستون، ریس احمد و جفری رایت نیز حضور دارند و بهایفای نقش پرداختهاند. فیلمبرداری توسط برونو دلبونل روی نگاتیو ۳۵ میلیمتری انجام شده و موسیقی آن نیز ساختهٔ الکساندر دسپلا است. تاریخ اکران عمومی این اثر، ۳۰ مه ۲۰۲۵ (محدود در آمریکا) و ۶ ژوئن ۲۰۲۵ (گسترده) اعلام شده است.
وس اندرسون، فیلمساز مؤلف آمریکایی، با سبک بصری منحصربهفرد، رنگهای اشباعشده، قاببندیهای متقارن، و جهانهای داستانی خیالانگیز، اما عمیقاً انسانی، بهیکی از چهرههای شاخص سینمای معاصر تبدیل شده است. آثار او چون فیلم The Grand Budapest Hotel، فیلم Moonrise Kingdom و فیلم Fantastic Mr. Fox، بهواسطه ترکیب ماهرانهٔ حسِ شوخطبعی خشک، شخصیتپردازیهای تیپیکال و طراحی صحنههای دقیق، نهتنها حس نوستالژی را زنده میکنند، بلکه بهواکاوی روابط انسانی، فقدان، و هویت نیز میپردازند. در جهانِ سینمایی اندرسون، کودک درون شخصیتها همیشه زنده است و هر پلان، مثل صفحهای از یک کتاب مصور، با وسواس بصری طراحی شده تا داستانی چندلایه را بهزبانی شاعرانه و آمیخته با طنز بیان کند.
وس اندرسون رابطهای دیرینه و پرثمر با جشنواره کن دارد و آثار او بارها در این رویداد معتبر سینمایی بهنمایش درآمدهاند. نخستین حضور برجستهاش در کن بهسال ۲۰۱۲ بازمیگردد، زمانی که فیلم Moonrise Kingdom جشنواره را افتتاح و تحسین گستردهای از منتقدان دریافت کرد. در سال ۲۰۲۱، فیلم The French Dispatch نیز در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن بهنمایش درآمد و بار دیگر نگاهها بهسبک بصری متمایز و روایتگری خاص اندرسون جلب شد. او اگرچه تاکنون موفق بهدریافت نخل طلا نشده، اما همواره از مهمترین مهمانان هنری این فستیوالِ سینمایی بهشمار میرود، و جشنواره کن نیز همواره بستر مناسبی برای ارائه آثار پیچیده، خلاقانه و آرتیستیک او فراهم کرده است. فیلم The Phoenician Scheme نیز سومین حضور رسمی او در بخش مسابقه اصلی است و نشان از تداوم اعتماد و احترام متقابل میان این فیلمساز مؤلف و جشنوارهای قدیمی دارد.
۲. ادینگتون
فیلم Eddington
- کارگردان: آری آستر
- بازیگران: واکین فینیکس، اما استون، پدرو پاسکال و آستین باتلر
- کشور: ایالات متحده آمریکا | جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۲۷ تیر ۱۴۰۴
خلاصه داستان: داستان در ماه مه ۲۰۲۰، در شهر کوچکی بهنام ادینگتون در نیومکزیکو روایت میشود. تنشهای میان کلانتر جو کراس (با بازی واکین فینیکس) و شهردار تد گارسیا (با بازی پدرو پاسکال) بهدرگیریهای اجتماعی و سیاسی منجر میشود. پس از حمله کلانتر بهیک معترض و دفاع از اقداماتش در تلویزیون، شهرت او افزایش یافته و همسرش لوئیز (با بازی اما استون) از او دور میشود. درهمینحال، شهردار گارسیا از این فرصت برای بهتصویر کشیدن کلانتر بهعنوان یک شرور در کمپین انتخاباتی خود استفاده میکند. فیلم با ترکیب طنز سیاه و درام سیاسی، به بررسی شکافهای اجتماعی در دوران همهگیری میپردازد.
فیلم Eddington، بهکارگردانی آری آستر، چهارمین اثر بلند این فیلمساز آمریکایی پس از فیلم Hereditary، فیلم Midsommar و فیلم Beau Is Afraid است که در سال ۲۰۲۵ و در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن روی پرده خواهد رفت. این فیلم یک وسترن معاصر با رگههایی از کمدیِ سیاه و درامِ سیاسی است که در شهر کوچکی بهنام ادینگتون در نیومکزیکو روایت میشود. داستان بر محور تنش میان کلانتر جو کراس و شهردار تد گارسیا میچرخد که پس از حملهٔ کلانتر بهیک معترض، وارد یک جنگ رسانهای و انتخاباتی میشوند. اما استون در نقش همسر کلانتر، در دل بحرانی خانوادگی قرار میگیرد، درحالیکه، شهر بهعرصهای برای نمایش شکافهای اجتماعی و سیاسی تبدیل میشود. فیلم با حضور بازیگرانی چون آستین باتلر، لوک گرایمز، مایکل وارد و کلیفتون کالینز جونیور، قرار است در ۲۷ تیر ۱۴۰۴ توسط شرکت خوشنام A24 اکران شود.
آری آستر، فیلمساز آمریکایی، با آثارش بهویژه در ژانرهای ترسناک و روانشناختی، توانسته است تجربهای بینظیر از وحشت و اضطراب روانی را برای تماشاگران بهارمغان بیاورد. آثار او مانند «موروثی» و «میدسامر» بهخاطر بررسی عمیق ترسهای درونی و ناتوانیهای انسانی شناخته میشوند. آستر از ساختارهای روایی پیچیده و تصاویر بصری معنادار استفاده میکند تا محیطی پرتنش و پیچیده ایجاد کند که تماشاگر را بهطور پیوسته در حسوحال تردید و اضطراب قرار میدهد. او بهخوبی قادر است ترسهای فرهنگی و اجتماعی را با عناصر روانشناختی ترکیب کرده و مفاهیمی چون فقدان، خانواده و هویت را از زاویهای ترسناک و اغلب سوررئال بهنمایش بگذارد. در فیلمهایش، پیچیدگیهای شخصیتها و بحرانهای درونی آنها با جزئیات بینظیری پرداخته میشود که بهاین آثار عمق و قدرت تأثیرگذاری میبخشد. درحالیکه، جشنواره کن تاکنون به آری آستر فرصتی برای نمایش آثارش در بخش مسابقه اصلی نداده است، بهطور حتم، با توجه بهشهرت چند سال اخیر و استقبال گسترده از فیلمهایش، آثار آستر هم امسال و هم در آینده میتواند در این جشنواره حرفهایی برای گفتن داشته باشد.
۳. مادران جوان
فیلم The Young Mother’s Home
عنوان اصلی: Jeunes Mères
- کارگردانان: ژان-پیر داردن و لوک داردن
- بازیگران: بابت فربک، السا هوبن، جاناینا هالوی فوکان، سامیا حلمی و ایندیا هیر
- کشور: بلژیک و فرانسه | جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۲ خرداد ۱۴۰۴
خلاصه داستان: جدیدترین اثر ژان-پیر و لوک داردن، داستان پنج مادر نوجوان بهنامهای جسیکا، پرلا، جولی، آریانه و نعیمه را روایت میکند که در یک مرکز حمایتی در والونیایِ بلژیک، اقامت دارند. این خانهٔ مادرانه بهآنها کمک میکند تا با چالشهای مادر شدن در سنین پایین مواجه شوند و برای آیندهای بهتر برای خود و فرزندانشان تلاش کنند. فیلم با تمرکز بر روابط میان این دختران و فرزندانشان، تصویری انسانی و واقعگرایانه از مبارزه برای استقلال، هویت و امید در دل شرایط اجتماعی سخت ارائه میدهد.
فیلم Jeunes Mères، بهکارگردانی ژان-پیر و لوک داردن، درامی اجتماعی و انسانی محصول بلژیک و فرانسه است که در سال ۲۰۲۵ ساخته شده و برای نخستینبار در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵ بهنمایش درخواهد آمد. بهنظر این اثر نیز، چون دیگر فیلمهای داردنها، با نگاهی واقعگرایانه بهحاشیهنشینان جامعه میپردازد و روایتگر زندگی پنج دختر نوجوان بهنامهای جسیکا، پرلا، جولی، آریانه و نعیمه است که همگی در یک مرکز حمایتی برای مادران جوان در منطقهٔ والونیایِ بلژیک، زندگی میکنند. فیلم با بازیگرانی تازهکار یا کمتر شناختهشده چون بابت فربک، السا هوبن، جاناینا هالوی فوکان، لوسی لاروئل، سامیا حلمی و ایندیا هیر، از خلال روزمرگیها، رنجها، و تلاش این دختران برای ساخت آیندهای بهتر برای خود و فرزندانشان، تصویری عمیق از رنج و مقاومت را ترسیم میکند. انتظار میرود فیلم Jeunes Mères مانند دیگر آثار برادران داردن، بهدور از ملودرامپردازی، با سبک مینیمالیستی و دوربین دستی، حقیقت اجتماعی را با نگاهی همدلانه و مستندوار بهتصویر بکشد. این فیلم توسط Les Films du Fleuve با همکاری Archipel 35 و The Reunion تولید شده و پخش آن در فرانسه بر عهدهٔ Diaphana Distribution است. تاریخ اکران عمومی آن ۲۳ مه ۲۰۲۵ (۲ خرداد ۱۴۰۴) اعلام شده است.
ژان-پیر و لوک داردن، دو برادر فیلمساز بلژیکی، از مهمترین و تأثیرگذارترین چهرههای سینمای اجتماعی اروپا بهشمار میروند که با سبک واقعگرایانه، اخلاقمحور و انسانگرای خود، جایگاه ویژهای در سینمای معاصر یافتهاند. آنها از دهه ۹۰ میلادی با فیلمهایی چون L’Enfant نام خود را بر سر زبانها انداختند؛ این فیلم داستان زوج جوانی را روایت میکند که فرزندشان را میفروشند، و سپس پدر بهجبران این خطا میکوشد. دو برادر فیلمساز با نگاهی عمیق بهبحران اخلاقی در دل فقر و جوانی، موفق بهدریافت نخل طلا شدند. دیگر نخل طلایِ این دو برادر با فیلم Rosetta بهدست میآید که این فیلم با محوریت دختری جوان که برای یافتن شغل و زندگی بهتر تلاش میکند، توانست نخل طلا را کسب کند و توجه جهانی را بهسبک اجتماعی و رادیکال برادران داردن جلب کند. Rosetta یکی از آثار کلیدی سینمای اجتماعی اروپا در دهه ۹۰ بهشمار میرود. سبک آنها مبتنی بر دوربین روی دست، استفاده از بازیگران غیرحرفهای یا کمترشناختهشده، حذف موسیقی غیرضروری و تمرکز بر مسائل اجتماعی همچون فقر، مهاجرت، بیعدالتی، و حاشیهنشینی است. شخصیتهای آثار آنها غالباً درگیر بحرانهای اخلاقی و انتخابهای دشوار در دل ساختارهای نابرابر جامعه هستند. برادران داردن رابطهای تاریخی و موفق با جشنواره کن دارند و از در زمرهٔ پرشمارترین برندگان نخل طلا در تاریخ این جشنواره قرار دارند. آنها دوبار برندهٔ نخل طلا شدهاند؛ برای فیلمهای Rosetta و L’Enfant، و همچنین جوایز دیگری همچون بهترین فیلمنامه برای Le Silence de Lorna، جایزهٔ بزرگ هیئت داوران برای Le Gamin au Vélo و جایزهٔ بهترین بازیگر زن برای Deux jours, une nuit بهدست آوردهاند. سینمای آنها همواره از سوی جشنواره کن بهعنوان صدایی اخلاقی، صادق و صریح مورد احترام قرار گرفته، و انتظار این است فیلم Jeunes Mères نیز ادامهای بر این مسیر هنری پرمایه و متعهد بهمسائل انسانی باشد.
۴. آلفا
فیلم Alpha
- کارگردان: ژولیا دوکورنو
- بازیگران: گلشیفته فراهانی، طاهر رحیم و سوفیا دابلیو داو
- کشور: فرانسه و بلژیک | جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
خلاصه داستان: داستان فیلم در دهه ۱۹۸۰ در شهری خیالی الهامگرفته از نیویورک روایت میشود. داستان حول محور دختری ۱۳ ساله بهنام آلفا میچرخد که با مادر مجردش زندگی میکند. زندگی آنها زمانی دگرگون میشود که آلفا پس از بازگشت از مدرسه با خالکوبیای روی بازویش ظاهر میشود. در بحبوحهٔ شیوع جهانی ایدز، شایعاتی در مدرسه پخش میشود مبنیبراینکه او بهبیماری جدیدی مبتلا است که منجر بهطرد شدنش از سوی همکلاسیها میشود. این فیلم با نگاهی استعاری بهمفاهیمی چون تولد، مرگ، و گذار از کودکی بهبزرگسالی میپردازد و تجربهٔ از دست دادن و مواجهه با مرگ را از دیدگاه یک نوجوان بهتصویر میکشد. «آلفا» بهعنوان شخصیترین و عمیقترین اثر دوکورنو توصیف شده است.
فیلم Alpha، بهکارگردانی ژولیا دوکورنو، سومین اثر بلند این فیلمساز فرانسوی پس از فیلمهای تحسینشدهٔ Raw و Titane است. این درام روانشناختی و بدنمحور، که در دههٔ ۱۹۸۰ و در شهری خیالی شبیه نیویورک روایت میشود. در این بستر اضطرابآلود، فیلم با زبانی استعاری بهترس، تحولات جسمی، و مرزهای ناپایدار میان کودکی و بلوغ میپردازد. طبق خلاصه داستان و اطلاعاتی که از فیلم داریم، «آلفا» روایتی تیره، نگرانکننده و درعینحال، شاعرانه از تنهایی، طردشدگی اجتماعی، و تلاش برای درک مرگ از دید یک نوجوان است. فیلم با بازی گلشیفته فراهانی، طاهر رحیم و سوفیا دابلیو داو ساخته شده و توسط شرکت Wild Bunch International پخش میشود. Alpha که شخصیترین و جاهطلبانهترین فیلم دوکورنو توصیف شده، در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵ روی پرده خواهد رفت و احتمالاً یکی از آثار بحثبرانگیز امسال خواهد بود.
ژولیا دوکورنو یکی از مهمترین و جسورترین فیلمسازان نسل نو سینمای فرانسه است که با سبک منحصربهفردش در ترکیب بادی هارر و روانشناسی عمیق و استعارههای اجتماعی، جایگاهی ویژه در سینمای معاصر پیدا کرده است. آثار او معمولاً مرز میان جسم و هویت را کاوش میکنند و با رویکردی آوانگارد، بهتجربههای حسی و تحولات وجودی انسان میپردازند. دوکورنو با فیلم نخست خود، Raw که داستان یک دانشجوی دامپزشکی و گرایش ناخودآگاه او بهآدمخواری را روایت میکرد، توجه بسیاری از منتقدان را جلب کرد و در هفته منتقدان جشنواره کن بهنمایش درآمد و جوایز متعددی کسب کرد. با دومین فیلمش، Titane، جهشی بزرگ در مسیر حرفهای خود رقم زد؛ اثری رادیکال، تکاندهنده و فراموشنشدنی که برندهٔ نخل طلای جشنواره کن ۲۰۲۱ شد و ژولیا دوکورنو را بهدومین زن تاریخ پس از جین کمپیون تبدیل کرد که موفق بهکسب این جایزهٔ بزرگ شده است. فیلمهای دوکورنو با جسارت در نمایش جسم، خشونت، هویت جنسیتی، و حاشیههای روانشناختی انسان، همواره مرزهای سینمای بدنه را بهچالش میکشند و بهخاطر سبک بصری قوی، روایتهای استعاری و مضامین وجودیشان، مخاطب را هم دچار حیرت میکنند و هم بهتفکر وامیدارند. جشنواره کن از ابتدا نقش مهمی در کشف و تثبیت جایگاه دوکورنو در سینمای جهان ایفا کرده است، و اکنون با فیلم Alpha در سال ۲۰۲۵، این کارگردان بار دیگر در بخش مسابقه اصلی کن حضور دارد و مسیر پیشروی خود در سینمای جسورانه و لبهمرزی را ادامه میدهد.
۵. رنوآر
فیلم Renoir
- کارگردان: چی هیاکاوا
- بازیگران: یویی سوزوکی، هیکاری ایشیدا، لیلی فرانکی، آیومو ناکاجیما و یومی کاوای
- کشور: ژاپن، فرانسه، سنگاپور، فیلیپین و اندونزی | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۳۰ خرداد ۱۴۰۴
خلاصه داستان: داستانی احساسی و تأثیرگذار دربارهٔ رشد و بلوغ دختری ۱۱ ساله بهنام فوکی است که در تابستان سال ۱۹۸۷ در حومهٔ توکیو زندگی میکند. پدر او، کیجی، با بیماری سرطان و در مراحل پایانی آن دستوپنجه نرم میکند و مادرش، اوتاکو، بهدلیل مراقبت از همسر بیمارش و فشارهای کاری، دچار استرس شدید است. در این فضای پرتنش، فوکی بهتخیلات خود پناه میبرد و بهویژه بهتلهپاتی علاقهمند میشود که او را بهدنیایی خیالی و دور از واقعیت میکشاند. داستانی اجتماعی که بهنظر با نگاهی شاعرانه همراه شده و بهقدرت تخیل، تابآوری و تلاش برای ارتباط انسانی در دل بحران خانوادگی میپردازد. «رنوآر» در بخش مسابقهٔ اصلی جشنوارهٔ کن ۲۰۲۵ بهنمایش درخواهد آمد و برای دریافت نخل طلا نامزد شده است.
چی هیاکاوا که پیشتر با فیلم Plan 75 در بخش نوعی نگاه جشنواره کن ۲۰۲۲ درخشید، این بار با فیلم Renoir، پا بهبخش مسابقه اصلی کن ۲۰۲۵ گذاشته است. عنوان فیلم، اشارهای ظریف بهنقاش امپرسیونیست فرانسوی، پیر آگوست رنوآر دارد و استعارهای است از تلاقی زیبایی و درد در دل زندگی روزمره. با نگاهی بهساختهٔ پیشین این کارگردان و تصاویر منتشرشده از این فیلم، فیلم جدید بهلحاظ بصری از رنگهای گرم و ترکیببندیهای نقاشانه بهره میبرد و توسط شرکت ژاپنی Bitters End تهیه شده و پخش میشود و از نظر احساسی یکی از لطیفترین و تأثیرگذارترین آثار این دوره کن توصیف شده است و کسانی که موفق بهتماشای فیلم پیش از نمایش آن در کن ۲۰۲۵ امسال شدهاند بازیهای کودکانه، نگاههای بیکلام، و روایتی درونی و آهسته، و البته فضای خاص و مینیمالیستی فیلم را بسیار ستودهاند؛ فضایی که یادآور آثار کارگردان بهنام ژاپنی، هیروکازو کورئیدا است.
چی هیاکاوا، کارگردان و فیلمنامهنویس زن ژاپنی، از چهرههای نوظهور و درخشان سینمای معاصر آسیا است که با رویکردی انسانگرایانه، مینیمالیستی و عمیق، دغدغههای اجتماعی، تنهایی و شرایط انسانی را در بسترهایی شاعرانه و گاه دیستوپیایی بهتصویر میکشد. آثار او معمولاً نگاهی آرام، تأملبرانگیز و لطیف بهمضامین ثقیل مانند پیری، مرگ، فروپاشی خانواده و ازخودبیگانگی دارند. هیاکاوا از آن دست فیلمسازانی است که بهجزئیات احساسی، سکوتها، و کیفیتهای بصری صبورانه اهمیت میدهد؛ ویژگیای که آثارش را بهتجربهای حسی و درونی بدل میکند. او با فیلم بلند نخستش، فیلم Plan 75، توجه بسیاری را در سطح بینالمللی جلب کرد؛ فیلمی که در یک آیندهٔ نزدیک روایت میشد و نظامی دولتی را بهتصویر میکشید که سالمندان بالای ۷۵ سال را بهمرگ داوطلبانه تشویق میکرد. این اثر در بخش «نوعی نگاه» جشنواره کن ۲۰۲۲ بهنمایش درآمد و جایزهٔ Camera d’Or Special Mention را برای بهترین فیلم اول دریافت کرد؛ افتخاری مهم برای یک فیلمساز نخستکار. Plan 75 با استقبال منتقدان مواجه شد و آغازگر مسیر حرفهای پرامید هیاکاوا در سینمای جهانی بود. حالا با فیلم جدیدش «رنوآر»، چی هیاکاوا وارد بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵ شده و در کنار بزرگان سینمای جهان قرار گرفته است. این حضور نهتنها نشانگر رشد سریع او در عرصهٔ بینالمللی است، بلکه گواهی است بر نگاه انسانی و عمیقش که با زبان سینما و فرمی شاعرانه، توانسته دل مخاطبان و برنامهگذاران فستیوالها را بهدست آورد. هیاکاوا با Renoir نهفقط در حال ادامه دادن مسیر جسورانهاش است، بلکه بهنوعی جای خود را بهعنوان صدایی تازه، حساس و زنانه در سینمای ژاپن و جهان تثبیت کرده است.
۶. تاریخ صدا
فیلم The History of Sound
- کارگردان: الیور هرمانوس
- بازیگران: پل مسکال و جاش اوکانر
- کشور: ایالات متحده آمریکا | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: تاریخ دقیق اعلام نشده است
خلاصه داستان: درامی عاشقانه و تاریخی که در بستر جنگ جهانی اول روایت میشود. داستان دربارهٔ دو مرد جوان، لیونل (با بازی پل مسکال) و دیوید (با بازی جاش اوکانر)، است که در سال ۱۹۱۶ با یکدیگر آشنا میشوند و در تابستان ۱۹۱۹ سفری را آغاز میکنند تا صداها، ترانهها و روایتهای مردم کشورشان را در مناطق روستایی نیوانگلند ثبت کنند. در طول این سفر، رابطهای عمیق و عاشقانه میان آنها شکل میگیرد که نهتنها تجربهای احساسی و انسانی است، بلکه بازتابی از فرهنگ، موسیقی و تاریخ شفاهی آمریکا در آن دوران نیز میباشد. این فیلم که اقتباسی از داستان کوتاه بن شاتاک است، برای نخستین بار در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵ روی پرده خواهد رفت و نامزد دریافت نخل طلا شده است.
فیلم The History of Sound، که اولین حضور الیور هرمانوس در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن را رقم زده، بهنظر ادامهای است بر تِمهای همیشگیاش: عشق، هویت، حافظه و صدا بهمثابه سندی انسانی و احتمالاً میان لطافت شاعرانه و تلخی واقعگرایانه ایستاده است. الیور هرمانوس با سبکی متمایز و انسانی، بهیکی از چهرههای مهم سینمای هنری معاصر تبدیل شده است؛ فیلمسازی که با نگاهی فروتن، اما دقیق، جهانهای درونی شخصیتهایش را در برابر لنزی پر از سکوت و استعاره قرار میدهد.
الیور هرمانوس، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهٔ اهل آفریقای جنوبی است که بهخاطر آثار تأملبرانگیز با تِمی شاعرانه و عمیق خود در سینمای معاصر شناخته میشود. او بیشتر بهساخت فیلمهایی علاقه دارد که بر تنهایی، بحرانهای هویتی، طبقات اجتماعی و فشارهای روانی تمرکز دارند و اغلب در فضاهایی با ریتم کند، اما پرشور و بصری روایت میشوند. هرمانوس با فیلمهایی چون Beauty در سال ۲۰۱۱ که جایزهٔ Queer Palm جشنواره کن را کسب کرد، توجه جهانیان را جلب کرد و البته اولین نمایندهٔ آفریقای جنوبی در لیست نهایی اسکار آن سال لقب گرفت. این فیلم، روایت تلخ و جسورانهای از سرکوب جنسی و خشونت در جامعهای محافظهکار بود و نقطه عطفی در مسیر هنری او شد. اثر بعدی او در سال ۲۰۱۵ و با عنوان The Endless River ساخته شد که این فیلم نیز در جشنوارههای معتبری از جمله ونیز و تورنتو بهنمایش درآمد و نگاه شاعرانه و مالیخولیایی او را بهروابط انسانی بهنمایش گذاشت. در سال ۲۰۲۲، هرمانوس با فیلم Living، اقتباسی از فیلمنامه آکیرا کوروساوا، وارد سینمای بریتانیا شد. این فیلم با بازی بیل نای، ستایش منتقدان را برانگیخت و نامزد چندین جایزه ازجمله بفتا و اسکار شد. سبک هرمانوس در این اثر بهبلوغی چشمگیر رسید: طراحی دقیق صحنه، قاببندیهای مینیمال، نورپردازی ملایم، و تمرکز بر سکوت و تأمل.
۷. کوچکترین دختر خانواده
فیلم La Petite Dernière
- کارگردان: حفصیه هِرزی
- بازیگران: نادیا ملیتی، پارک جی-مین، مونا سوعالم، آلویس سوواژ
- کشور: فرانسه و آلمان | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۹ مهر ۱۴۰۴
خلاصه داستان: داستان فاطیما، دختر هفدهسالهٔ فرانسوی-الجزایری را شاهد خواهیم بود که کوچکترین فرزند خانوادهای مهربان و سنتی در حومهٔ پاریس است. او دانشآموزی ممتاز است و با ورود بهدانشگاه فلسفه در پاریس، با دنیایی جدید از ایدهها، آزادیها و روابط مواجه میشود. در این مسیر، فاطیما بهتدریج بهتمایلات همجنسگرایانهٔ خود پی میبرد و با چالشهای عمیقی در خصوص هویت، ایمان اسلامی و وفاداری بهخانوادهاش روبهرو میشود. این فیلم که اقتباسی از رمان تحسینشدهٔ «فاطیما داس» است، در بخش مسابقهٔ اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵ بهنمایش درآمده و با بازی نادیا ملیتی در نقش اصلی، تصویری صادقانه و حساس از بلوغ، کشف خود و تضادهای فرهنگی ارائه میدهد.
فیلم La Petite Dernière، اقتباسی از رمان تحسینشدهای با همین عنوان، نوشتهٔ فاطیما داس است که این رمان نخستینبار در سال ۲۰۲۰ منتشر شد و بهسرعت بهیکی از آثار بحثبرانگیز و تحسینشده در ادبیات فرانسه بدل شد. این رمان که بهشکلی نیمهزندگینامهای نوشته شده، نگاهی بیپرده و بیواهمه بهدرونیات یک دختر جوان مسلمان فرانسوی دارد که با لایههای پیچیدهٔ هویت، مذهب، جنسیت، و احساس تعلق فرهنگی دستوپنجه نرم میکند. حفصیه هِرزی با اقتباس سینمایی از این رمان، بهدنبال خلق فضایی است که در آن تضاد میان آزادی فردی و ساختارهای سنتی خانواده و جامعه، بهطرزی ملموس و انسانی نمایش داده میشود. نقش اصلی این فیلم را نادیا ملیتی، بازیگر نوظهور فرانسوی، ایفا میکند که گویا بازی درخشانی داشته و تصویری چندلایه و پراحساس از شخصیتی پیچیده و آسیبپذیر ارائه داده است. هرزی، که پیشتر و در سال ۲۰۱۹ با فیلمی چون Tu mérites un amour، توانایی خود در پرداخت صادقانهٔ شخصیتهای زن را نشان داده بود، در این اثر نیز با در کنار هم قرار دادن روایتی صیقلخورده، کارگردانی احتمالاً سنجیدهتر و بازیهای بهنظر خوب، بهدنبال ایجاد تصویری غنی از زندگی در حاشیههای فرهنگی و اجتماعی فرانسهٔ معاصر است.
حفصیه هرزی، بازیگر، فیلمنامهنویس و کارگردان فرانسوی-الجزایری است که از اوایل دههٔ ۲۰۰۰ با بازی در نقشهایی پرچالش و انسانی، بهیکی از چهرههای برجستهٔ سینمای فرانسه تبدیل شد. او نخستینبار با ایفای نقش در فیلم La Graine et le Mulet ساختهٔ عبدالطیف کشیش در سال ۲۰۰۷ بهشهرت رسید؛ نقشی که برای او جایزهٔ «مارسلو ماسترویانی» بهترین بازیگر جوان جشنواره فیلم ونیز (Venice Film Festival) و جایزهٔ سزار (César Awards) بهترین بازیگر نوظهور را بهارمغان آورد. هرزی پس از سالها حضور در آثار کارگردانان مطرح فرانسوی، در اواخر دههٔ ۲۰۱۰ بهکارگردانی روی آورد. بهنخستین فیلم بلند او در پاراگراف قبل اشاره داشتیم؛ اثری مستقل، شخصی و صمیمی بود که در بخش هفتهٔ منتقدان جشنواره کن بهنمایش درآمد و مورد تحسین قرار گرفت. او در این فیلم، روایتی زنانه از دلشکستگی، رهایی، و بازتعریف عشق در جهان مدرن را با نگاهی شاعرانه و گاه تلخ ارائه داد. نگاه جسورانهٔ او بهمسائل هویتی، زنانه و عاطفی، امضای سبک سینمایی او بهشمار میرود. حضور فیلم تازهاش، La Petite Dernière، در بخش مسابقهٔ اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵، گامی بلند برای او بهعنوان فیلمسازی جوان و جسور محسوب میشود؛ کارگردانی که نهتنها تجربههای زیستهٔ زنان مهاجر و مسلمان را با نگاهی بیپرده و صمیمی بهتصویر میکشد، بلکه تلاش میکند با عبور از کلیشهها، تصویری جدید از تنوع فرهنگی و جنسیتی در سینمای فرانسه ارائه دهد. هرزی، با صدای خاص خود در سینما، اکنون در کنار دیگر کارگردانان زن نسل جدید فرانسه، سهم مهمی در بازتعریف روایتهای معاصر زنانه دارد.
۸. سیرات
فیلم Sirat
- کارگردان: الیور لاکس
- بازیگران: سرخی لوپز، برونو نونیز و جِید اوکید
- کشور: فرانسه و اسپانیا | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۱۶ خرداد ۱۴۰۴
خلاصه داستان: لوئیس (با بازی سرخی لوپز) بههمراه پسر نوجوانش، استبان (با بازی برونو نونیز)، بهبیابانهای خشک و اسرارآمیز ساغرو در جنوب مراکش سفر میکنند تا دختر گمشدهاش، مارینا، را بیابند. مارینا چند ماه پیش در جریان یک مهمانی در بیابان ناپدید شده است. پدر و پسر، در جستجوی او، بهگروهی از جوانان رِیورو میپیوندند که بهدنبال برگزاری آخرین جشن خود در دل صحرا هستند، بهامید آنکه مارینا را در آنجا بیابند.
فیلم Sirat، که در بخش مسابقهٔ اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵ روی پرده خواهد رفت، بهعنوان فیلمی سیاسی، معنوی و استعاری توصیف شده است که در دل چشماندازهای خشک و رازآلود مراکش، سؤالاتی بنیادین دربارهٔ هویت، تعلق، گمگشتگی و بازگشت را مطرح میکند. الیور لاکس، فیلمساز اسپانیاییِ شناختهشده بهدلیل نگاهی معنوی و سبک مینیمالیستیاش، در «سیرات» بار دیگر از ترکیب بازیگران حرفهای و چهرههای تازهوارد بهره برده تا واقعگرایی خام و بیواسطهای را خلق کند. فیلم با استفاده از دوربین سوپر ۱۶ میلیمتری و در نور طبیعی فیلمبرداری شده، که بهآن بافتی مستندگونه و حسی نزدیک بهزندگی واقعی میبخشد. لاکس، که پیشتر با آثاری چون Fire Will Come و Mimosas در جشنوارههای جهانی خوش درخشیده بود، در چهارمین فیلم بلند خود نیز بهدغدغههای همیشگیاش چون سفر، معنویت، رابطههای خانوادگی و سکوت طبیعت بازمیگردد و آنها را با روایتی معاصر و در بستر فرهنگی پیچیده بهتصویر میکشد. «سیرات» نهفقط یک سفر جغرافیایی، که سفری درونی است؛ و احتمالاً یکی از آثار خوب و باکیفیت سینمایِ اسپانیا در سال ۲۰۲۵ که بهواسطهٔ نگاه انسانگرایانه و فرم سینمایی تأملبرانگیزش، توجه منتقدان و کسانی که زودتر موفق بهتماشای فیلم شدهاند را بهخود جلب کرده است.
الیور لاکس، فیلمساز فرانسویتبار اسپانیایی با اصالتی گالیسیایی، یکی از چهرههای برجسته و مستقل سینمای معاصر اروپا است. او در سال ۱۹۸۲ در پاریس بهدنیا آمد و در ششسالگی بههمراه خانوادهاش بهگالیسیا بازگشت. تحصیلات سینمایی خود را در دانشگاه پومپئو فابرا در بارسلونا گذراند و فعالیت حرفهایاش را با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد. لکس با نخستین فیلم بلند خود، You All Are Captains، در سال ۲۰۱۰، که در بخش دو هفتهٔ کارگردانان جشنواره کن بهنمایش درآمد و جایزهٔ فیپرشی را دریافت کرد، توجه جهانیان را بهخود جلب کرد. دومین فیلمش، Mimosas، محصول ۲۰۱۶، در بخش هفتهٔ منتقدان کن بهنمایش درآمد و جایزهٔ بزرگ نسپرسو را از آن خود کرد. این فیلم، که در کوههای اطلس مراکش فیلمبرداری شده بود، بهعنوان یک «وسترن معنوی» توصیف شده است. سومین اثر او، Fire Will Come، محصول ۲۰۱۹، در بخش نوعی نگاه جشنواره کن بهنمایش درآمد و جایزهٔ هیئت داوران را کسب کرد. این فیلم با استفاده از بازیگران غیرحرفهای و فیلمبرداری در مناطق روستایی گالیسیا، تحسین منتقدان را برانگیخت. لکس در آثارش بهطور مداوم بهمضامینی چون معنویت، طبیعت، سکوت و سفر میپردازد و از ترکیب بازیگران حرفهای و غیرحرفهای برای خلق واقعگرایی شاعرانه بهره میبرد. فیلمهای او اغلب در مناظر طبیعی و با استفاده از نور طبیعی فیلمبرداری میشوند، که بهآنها بافتی مستندگونه و حسی نزدیک بهزندگی واقعی میبخشد. در سال ۲۰۲۵، لکس با فیلم جدیدش، «سیرات»، این مرتبه در بخش مسابقهٔ اصلی جشنواره کن بهاین رویداد معتبر بازگشته است.
۹. موج نو
فیلم Nouvelle Vague
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: زویی دویچ، گیوم ماربک، اوبری دولن، ژان-ژاک لو وسیه و جودی راث-فارست
- کشور: فرانسه | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۱۶ مهر ۱۴۰۴
خلاصه داستان: داستان فیلم بهپشتصحنه تولید فیلم «ازنفسافتاده» میپردازد و تعاملات میان کارگردان ژان-لوک گدار، بازیگران و دیگر چهرههای کلیدی جنبش موج نو را بهتصویر میکشد. این فیلم نگاهی بهفرآیند خلاقانه و تجربی ساخت این اثر نمادین دارد و نشان میدهد چگونه گدار و همکارانش با شکستن قواعد سنتی سینما، انقلابی در هنر هفتم ایجاد کردند.
فیلم Nouvelle Vague، ساختهٔ ریچارد لینکلیتر، درواقع بازآفرینی خلاقانهای از پشتصحنه ساخت À bout de souffle (ازنفسافتاده) اثر ژان-لوک گدار است، فیلمی که در سال ۱۹۵۹ آغازگر جنبش موج نو در سینمای فرانسه شد. گدار در آن فیلم با تکنیکهایی چون تدوین پرشدار، دوربین روی دست، و روایت آزاد، قواعد کلاسیک سینما را شکست و راه را برای نسلی جدید از فیلمسازان باز کرد. لینکلیتر با بازسازی روند شکلگیری این فیلم و بهتصویر کشیدن رابطهٔ خلاقانه و گاه پرتنش میان گدار، بازیگران و تیم تولید، در Nouvelle Vague ادای احترام بهشخص گدار و موج نو میکند و با نگاه خاص خود بهفرآیند خلاقیت، پلی میان گذشته و اکنون در سینما میسازد. این دو فیلم در کنار هم، نه فقط دو اثر، بلکه دو بیانیهاند درباره اینکه چگونه سینما میتواند قواعد خود را از نو بنویسد.
ریچارد لینکلیتر، یکی از برجستهترین فیلمسازان مستقل آمریکا است که با سبک منحصربهفرد خود، بر روایتپردازی غیرداستانی، گفتوگوهای فیلسوفانه، و ثبت گذر زمان تمرکز دارد. او اغلب شخصیتهایی خلق میکند که در دل موقعیتهای روزمره، گفتوگوهایی عمیق درباره عشق، هستی، زمان و هویت دارند. فیلمهایی مانند Before Sunrise و دنبالههایش، یا پروژه بلندپروازانه Boyhood که در طی ۱۲ سال فیلمبرداری شد، نشاندهنده وفاداری لینکلیتر بهسبک زندگیگرایانه، مشاهدهگرایانه و تجربهگرایانه او هستند. در ارتباط با جشنواره کن، لینکلیتر رابطهای متناوب، اما معنادار با این جشنواره داشته است. برای مثال در سال ۲۰۰۴، فیلم Before Sunset، در بخش رقابتی این جشنواره بهنمایش درآمد و تحسین منتقدان را برانگیخت. همچنین در سال ۲۰۱۶ فیلم Everybody Wants Some در بخش خارج از مسابقه کن نمایش داده شد. گرچه لینکلیتر در طول فعالیتش بیشتر در جشنوارههایی مانند برلین و ساندنس مورد توجه قرار گرفته، اما با فیلم Nouvelle Vague در سال ۲۰۲۵، جایگاه تازهای در کن پیدا کرده است. این فیلم بهدلیل زبان فرانسوی، سیاهوسفید بودن، و موضوعش درباره موج نو فرانسه، پیوندی طبیعی با فضای فرهنگی و سینمایی کن دارد و میتواند نشانهای از ورود عمیقتر لینکلیتر بهقلمرویِ سینمایِ اروپا تلقی شود.
گدار، از بنیانگذاران موج نویِ فرانسه، فیلمسازی بود که از دل نظریهٔ مؤلف و سینمای کلاسیک برخاست، اما همهچیز را بهچالش کشید. او با تدوین پرشدار، شکستن دیوار چهارم، و حذف ساختار خطی روایت، سینما را بهیک زبان جدید بدل کرد. فیلمهایش مثل À bout de souffle یا Une femme est une femme، اغلب بیشتر از آنکه داستانگو باشند، بازتابی از ایدهها، سیاست و فرم بودند—فرمی که مدام در حال انفجار قواعد خودش بود. در مقابل، لینکلیتر در بستر سینمای مستقل آمریکا رشد کرد، با سبکی که بیشتر روی زیستن در لحظه تمرکز دارد. فیلمهایش اغلب درباره گذر زمان، مکالمههای معمولی، ولی عمیق، و تجربههای انسانی است. درحالیکه، گدار قوانین را میشکند تا معنا را دگرگون کند، لینکلیتر از دل زندگی روزمره معنا استخراج میکند. فیلمهایی مثل Before Trilogy یا Boyhood مثالهای بارزی هستند از نگاه آرام و پیوستهاش بهزمان و تحول شخصیتها. بااینحال، هر دو فیلمساز از سینما بهعنوان ابزاری برای اندیشه استفاده میکنند. هر دو ساختار روایی را زیر سؤال میبرند—یکی با آشوب، دیگری با سکون. گدار سینما را چون شعر میبیند؛ لینکلیتر آن را همچون مکالمه. و حالا با Nouvelle Vague، این دو جهان بهنوعی بههم میرسند: فیلمی از یک آمریکایی درباره فرانسویای که سینما را دوباره اختراع کرد. گویی لینکلیتر با فروتنی وارد قلمرویِ استادان فرانسوی شده، ولی همچنان با امضای خودش. گفتنی است این فیلم ادای احترامی بهکارگردانان برجستهای مانند گدار، تروفو، برسون، ملویل، روبرتو روسلینی و اریک رومر است.
۱۰. دو دادستان
فیلم Two Prosecutors
- کارگردان: سرگئی لوزنیتسا
- بازیگران: الکساندر کورنف، الکساندر فیلیپنکو، آناتولی بلی و آندریس کیشس
- کشور: فرانسه، آلمان، هلند، لتونی، رومانی، لیتوانی و اوکراین | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۳۰ بهمن ۱۴۰۴
خلاصه داستان: درام تاریخیای که در سال ۱۹۳۷، در اوج پاکسازیهای استالینی در اتحاد جماهیر شوروی، روایت میشود. در این دوره، هزاران نامه از زندانیانی که بهناحق متهم شدهاند، در سلولهای زندان سوزانده میشوند. بااینحال، یکی از این نامهها بهدست الکساندر کورنف، دادستان تازه منصوبشده در منطقه بریانسک میرسد. کورنف، که بهاصول بلشویکی وفادار است، تلاش میکند تا با نویسنده نامه تماس بگیرد و حقیقت را کشف کند. او متوجه میشود که زندانی، قربانی فساد مأموران پلیس مخفی (NKVD) شده است. در جستجوی عدالت، کورنف بهمسکو سفر میکند تا با آندری ویشینسکی، دادستان کل، دیدار کند. اما تلاشهای او برای افشای حقیقت، او را در معرض خطر قرار میدهد و نشان میدهد که در رژیم توتالیتر، حتی نیتهای خیر میتوانند پیامدهای فاجعهباری داشته باشند.
فیلم Two Prosecutors، بهکارگردانی سرگئی لوزنیتسا، اثری اقتباسی از رمانی کمتر شناختهشده، ولی بسیار تأثیرگذار نوشته گئورگی دمیدوف است، نویسندهای که خود قربانی پاکسازیهای استالینی بود. این فیلم در سال ۲۰۲۵ و در بخش رقابتی جشنواره فیلم کن روی پرده خواهد رفت، اتفاقی که نشاندهندهٔ اهمیت هنری و تاریخی آن در فضای بینالمللی سینما است. لوزنیتسا که پیشتر نیز با مستندها و درامهای سیاسیاش توجه بسیاری از منتقدان را جلب کرده بود، اینبار با ساخت فیلمی داستانی، اما بهشدت مستندگونه، نگاهی بیپرده و انسانی بهیکی از سیاهترین فصلهای تاریخ شوروی میاندازد. فیلم «دو دادستان»، بهزبان روسی ساخته شده و تولید مشترکی میان چند کشور اروپایی ازجمله فرانسه، آلمان، رومانی، لتونی، هلند و لیتوانی است که هر کدام با حمایت مالی و هنری خود، بهساخت این پروژهٔ بلندپروازانه کمک کردهاند. فیلمبرداری در شهر ریگا، پایتخت لتونی، انجام شده است؛ شهری که با معماری سرد و شورویزدهاش، فضایی تمامعیار برای بازآفرینی دههٔ ۳۰ میلادی فراهم میآورد. در ترکیب بازیگران، شاهد حضور چهرههایی توانمند از سینمای روسیه و اروپای شرقی هستیم. الکساندر کوزنتسوف نقش اصلی فیلم، الکساندر کورنف، را بازی میکند؛ دادستانی آرمانگرا و اصولگرا که بهتازگی بهمنطقهای در روسیه مرکزی اعزام شده و بهطور تصادفی با نامهای از زندانیای بیگناه روبهرو میشود. تعاریف از بازی وی زیاد است و گویا بازی درخشان کوزنتسوف در بهتصویر کشیدن تردید، خشم و امید در دل یک سیستم فاسد، از نقاط قوت فیلم بهشمار میرود. در کنار او، الکساندر فیلیپنکو، آناتولی بلی، آندریس کیشس و ویتاوتاس کانیوشونیس نقشهایی کلیدی در بازتاب ساختار پیچیده و سرکوبگر حکومتی ایفا میکنند.
سرگئی لوزنیتسا، فیلمساز اوکراینی-بلاروسیتبار، یکی از مهمترین و تأملبرانگیزترین صداهای معاصر در سینمای مستند و داستانی اروپا است. آثار او اغلب در مرز میان واقعیت و بازسازی وقایع تاریخی حرکت میکنند، با نگاهی تحلیلی، انتقادی و گاه بیرحمانه بهتاریخ، حافظهٔ جمعی، و ساختارهای قدرت. لوزنیتسا بیش از هر چیز با مستندهای آرشیوی و درامهای تاریخیاش شناخته میشود—آثاری که در آنها نهاحساسات اغراقشده، بلکه سکوت، مشاهده و جزئیات تاریخی نقش اصلی را ایفا میکنند. سبک کاری لوزنیتسا بهشدت تحتتأثیر واقعگرایی مستند است. او از گفتگوهای مستقیم با دوربین پرهیز میکند و بهجای آن از مونتاژ دقیق و کارگردانی در سایه بهره میبرد تا اجازه دهد مخاطب، خود از دل تصویرها، حقیقت را کشف کند. این شیوه در آثاری چون مستند The Trial، مستند State Funeral و مستند Maidan بهوضوح دیده میشود. در فیلمهای داستانیاش، مانند A Gentle Creature و Donbass نیز همین رویکرد دیده میشود؛ روایتهایی چندلایه، بدون قهرمان روشن یا پیامهای مستقیم، اما با ضربههایی عمیق و پایدار. در سال ۲۰۱۰ با فیلم My Joy که اولین فیلم بلند داستانیاش بود، در بخش رقابتی اصلی کن حضور پیدا کرد. در سال ۲۰۱۲ با فیلم In the Fog در بخش رقابتی اصلی، برندهٔ جایزهٔ «فیپرشی» شد. در سال ۲۰۱۷ با فیلم A Gentle Creature در بخش رقابتی اصلی این جشنواره شرکت داشت. در سال ۲۰۱۸ با فیلم Donbass برندهٔ جایزهٔ بهترین کارگردانی در بخش «نگاهی دیگر» کن شد. و درنهایت با مستند Babi Yar. Context در سال ۲۰۲۱ که مستندی تکاندهنده دربارهٔ کشتار یهودیان در دوران نازی بود، در بخش نمایش ویژه حضور داشت و میبینیم سابقهای طولانی در بخشهای مختلف جشنواره کن داشته است.
۱۱. بیرون
فیلم Fuori
- کارگردان: ماریو مارتونه
- بازیگران: والریا گولینو، ماتیلدا دی آنجلیس و الودی
- کشور: ایتالیا و فرانسه | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: تاریخ دقیق اعلام نشده است
خلاصه داستان: این فیلم داستان واقعی ساپینزا را روایت میکند؛ نویسندهای که در دهه ۱۹۸۰ بهدلیل اقدامی ناگهانی و غیرمنتظره بهزندان میافتد. در زندان رببیا، او با دو زن جوان آشنا میشود و این آشنایی بهتجربهای تحولآفرین برای او تبدیل میشود. پس از آزادی، در تابستانی گرم در رم، این سه زن ارتباط خود را حفظ میکنند و دوستی عمیقی بین آنها شکل میگیرد. این رابطه صمیمی و تأثیرگذار، که خارج از زندان نیز ادامه مییابد، برای اطرافیانشان قابل درک نیست و با بیتوجهی مواجه میشود. داستانی دربارهٔ دوستی، عشق و آزادی که نگاهی انسانی و شاعرانه بهتجربههای زنان درون و بیرون از زندان دارد.
فیلم Fuori، بهکارگردانی ماریو مارتونه، اثری ایتالیایی محصول ۲۰۲۵ است که درامی زندگینامهای و زنمحور محسوب میشود. داستان آن براساس زندگی واقعی و کتاب «دانشگاه رببیا» نوشته گولیاردو ساپینزا، نویسنده و بازیگر رادیکال ایتالیایی، ساخته شده است. این فیلم با بازی والریا گولینو در نقش ساپینزا و با همراهی ماتیلدا دی آنجلیس و الودی، تجربهای انسانی از زیست زنان درون و بیرون از زندان را قرار است بهتصویر بکشد. فضای فیلم در دهه ۱۹۸۰ در رم میگذرد و تمرکز آن بر دوستی، رهایی، و پیوندهای عاطفی میان سه زن است که تجربه زندان، آنها را بههم نزدیک کرده است. Fuori با سبک بصری شاعرانه و نگاهی فلسفی بهآزادی، در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۵ روی پرده خواهد رفت.
ماریو مارتونه، یکی از کارگردانان برجسته سینمای معاصر ایتالیا است که آثارش اغلب ترکیبی از درام تاریخی، ادبیات، و نگاه فلسفی بهفرد و جامعه است. او متولد ناپل است و سابقهای طولانی در تئاتر، اپرا و سینما دارد. سبک کارگردانی مارتونه معمولاً با دقت در بازآفرینی فضاهای تاریخی، شخصیتپردازیهای پیچیده، و توجه بهریشههای فرهنگی ایتالیا شناخته میشود. آثارش اغلب بهمسائل هویت، مبارزه فرد با ساختارهای قدرت، و پیوند میان گذشته و حال میپردازند. از مهمترین فیلمهای او میتوان به Il giovane favoloso، محصول سال ۲۰۱۴ اشاره کرد، که درباره زندگی شاعر معروف ایتالیایی، جاکومو لئوپاردی است؛ این فیلم با استقبال گستردهای روبهرو شد و در جشنواره فیلم ونیز نیز حضور درخشانی داشت. دیگر اثر مهم او Nostalgia، محصول سال ۲۰۲۲ بود که در بخش رقابتی جشنواره کن بهنمایش درآمد و نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد. مارتونه با این فیلمها نشان داد که توانایی دارد مفاهیم فلسفی و ادبی را بهزبانی سینمایی و قابل لمس برای مخاطب عمومی تبدیل کند. با فیلم Fuori در سال ۲۰۲۵، مارتونه برای دومین بار وارد بخش رقابتی جشنواره کن شد و بار دیگر نگاه انسانی، شاعرانه و زنمحور خود را در قالبی زندگینامهای قرار است بهنمایش بگذارد. حضور او در جشنواره کن نشاندهنده جایگاه تثبیتشدهاش بهعنوان یکی از فیلمسازان مؤلف اروپایی است که همزمان بهتاریخ، ادبیات و مسائل اجتماعی میپردازد.
۱۲. مأمور مخفی
فیلم O Agente Secreto
- کارگردان: کلیبر مندونسا فیلیو
- بازیگران: واگنر مورا، اودو کییر و گابریل لئونه
- کشور: برزیل و فرانسه | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: تاریخ دقیق اعلام نشده است
خلاصه داستان: در سال ۱۹۷۷، در واپسین سالهای دیکتاتوری نظامی برزیل، شخصیت مارسلو (با بازی واگنر مورا)، استاد دانشگاهی در دهه چهارم زندگیاش، از گذشتهای مرموز میگریزد و بهزادگاهش، شهر بندری رسیف، بازمیگردد. او در جستجوی آرامش و شروعی تازه است، اما بهزودی درمییابد که رسیف دیگر پناهگاه امنی برای او نیست. درحالیکه، کارناوال در شهر جریان دارد، مارسلو با تهدیدهایی مواجه میشود و احساس میکند تحت نظر است. او هدف تعقیب مأمورانی قرار میگیرد که او را بهفعالیتهای خرابکارانه متهم میکنند. فیلم با فضایی پرتنش و رمزآلود، داستانی از تعقیب، هویت و مقاومت را در دوران سرکوب سیاسی روایت میکند.
فیلم O Agente Secreto، بهکارگردانی کلیبر مندونسا فیلیو، کارگردان تحسینشدهٔ برزیلی، درامی سیاسی و مهیج است که در دل فضای سرکوبگرانهٔ برزیل دهه ۱۹۷۰ میگذرد. این فیلم که در سال ۲۰۲۵ ساخته شده و در بخش رقابتی جشنواره کن به نمایش درخواهد آمد، داستان مارسلو را روایت میکند؛ استاد دانشگاهی مرموز که با گذشتهای خطرناک بهزادگاهش رسیف بازمیگردد، اما خیلی زود درمییابد که نمیتواند از سایهٔ رژیم نظامی و تعقیبگران سیاسی بگریزد. فیلم با ترکیب عناصر تعلیق، تریلر روانشناختی، و نگاهی تاریخی-اجتماعی، ریشه در تجربههای شخصی و خاطرات کودکی کارگردان دارد و با استفاده از لوکیشنهای واقعی در رسیف و فیلمبرداری چشمگیر، فضایی خفقانآور و درعینحال، شاعرانه خلق میکند. با حضور بازیگرانی چون واگنر مورا و مشارکت هنرمندان برجسته چون ماتیوس آلوِس و توماز آلوِس سوزا در بخش موسیقی و ماتیوس فاریاس و ادواردو سرانو در بخش تدوین، O Agente Secreto اثری جذاب بهنظر میرسد که میخواهد از مقاومت، نظارت، و هویت در دوران سرکوب بگوید.
کلیبر مندونسا فیلیو، یکی از چهرههای برجسته و مؤلف سینمای معاصر برزیل است که با آثار جسورانهاش توانسته بهسینمای جهانی راه یابد. او متولد شهر رسیف در شمالشرق برزیل است و پیشینهای غنی در نقد سینما، مستندسازی، و فیلمسازی مستقل دارد. آثار او بهطور مداوم بهبررسی ساختارهای قدرت، نابرابری اجتماعی، خشونت پنهان در جامعه و نقش نهادها در سرکوب فرد میپردازند. نخستین فیلم بلند داستانی او در سال ۲۰۱۲، فیلم Neighboring Sounds، تصویری نگرانکننده از جامعهٔ طبقاتی در یک محلهٔ متوسط در رسیف ارائه داد و تحسین جهانی را برانگیخت. این فیلم در جشنواره کن نمایش داده شد و آغازگر حضور پررنگ او در محافل سینمایی بینالمللی بود. فیلم بعدیاش در سال ۲۰۱۶، فیلم Aquarius بود، با بازی سونیا براگا که در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن حضور یافت و بهدلیل رویکرد ضداستبدادیاش و نقد دولت وقت برزیل، توجه زیادی جلب کرد. سپس در سال ۲۰۱۹، فیلم Bacurau را ساخت که اثری ژانری و استعاری درباره استعمار، مقاومت و هویت بومی بود و در بخش رقابتی جشنواره کن بهنمایش درآمد و جایزهٔ هیئت داوران را کسب کرد. این فیلم تأکیدی دوباره بر درگیری مندونسا فیلیو با مفاهیم اجتماعی-سیاسی در بستری سینمایی بود که هم سرگرمکننده و هم تلخاندیش است. مندونسا فیلیو همواره بر استفاده از فضاهای بومی، ترکیب ژانرهای سینمایی (مثل وسترن، علمی-تخیلی و تریلر) و خلق تنشهای درونی در شخصیتها تأکید دارد. رسیف نهتنها محل زندگی او بلکه یکی از شخصیتهای ثابت و زندهٔ آثارش است. با فیلم ۱۵۸ دقیقهای O Agente Secreto، او برای چهارمین بار در جشنواره کن حضور یافته و بار دیگر فضای سیاسی سرکوبگر را با روایتی شخصی، تاریخی و پرتنش بازسازی کرده است.
۱۳. پرونده ۱۳۷
فیلم Dossier 137
- کارگردان: دومینیک مول
- بازیگران: لئا دروکر، یوآن بلان و گوسلاژی مالاندا
- کشور: فرانسه | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۲۸ آبان ۱۴۰۴
خلاصه داستان: در سال ۲۰۱۸، در اوج اعتراضات جنبش جلیقهزردها در فرانسه، یک جوان در جریان تظاهراتی پرتنش در پاریس بر اثر اصابت گلولهٔ فلشبال (LBD) بهشدت مجروح میشود. استفانی، بازرس باتجربه IGPN (بازرسی کل پلیس ملی فرانسه)، مأمور رسیدگی بهاین پرونده میشود تا مسئول این حادثه را مشخص کند. درابتدا، پرونده ۱۳۷ برای استفانی یک مأموریت عادی بهنظر میرسد، اما با پیشرفت تحقیقات، او متوجه میشود که قربانی اهل زادگاه خودش است. این کشف، جنبهای شخصی بهپرونده میبخشد و استفانی را درگیر چالشهای اخلاقی و احساسی میکند، بهطوریکه این پرونده برای او بهچیزی فراتر از یک شماره تبدیل میشود.
فیلم Dossier 137، بهکارگردانی دومینیک مول، یک درام جنایی و اجتماعی فرانسوی است که در بستر یکی از داغترین وقایع معاصر فرانسه، جنبش جلیقهزردها، اتفاق میافتد. این فیلم با تمرکز بر پروندهای واقعی از خشونت پلیس، داستان استفانی، بازرس سختگیر واحد بازرسی پلیس را دنبال میکند که در جریان تحقیق درباره مجروح شدن یک معترض جوان با شلیک گلولهٔ فلشبال، بهطور غیرمنتظرهای با گذشتهٔ شخصی خود مواجه میشود. اینطور بهنظر میرسد مول با فضاسازی واقعگرایانه و تکیه بر تنشهای درونی شخصیتها، اثری خلق کرده که میان ژانر پلیسی و درام اخلاقی در نوسان است. بازی لئا دروکر در نقش اصلی، با ظرافتی روانشناختی، بار عاطفی فیلم را دوچندان میکند. فیلم Dossier 137 در کنار نقدی اجتماعی و سیاسی بر ساختارهای قدرت و مصونیت قضایی، سؤالاتی بنیادین دربارهٔ عدالت، وجدان و مسئولیت فردی مطرح میکند. این فیلم برای اولین بار در جشنواره کن ۲۰۲۵ روی پردهٔ نقرهای میرود و گویا با استقبال منتقدانی که موفق بهتماشای خصوصی فیلم شدهاند، همراه شده است.
دومینیک مول، فیلمساز فرانسوی-آلمانی است که با آثار منحصربهفرد و نگاهی خاص بهروان انسان، جامعه، و معمای جنایت، جایگاه ویژهای در سینمای معاصر فرانسه یافته است. او متولد آلمان است، اما بیشتر عمر حرفهایاش را در فرانسه گذرانده و با لحنی بیناژانری، آثارش را میان تریلر روانشناختی، درام اجتماعی و گاه حتی کمدی تاریک میسازد. فیلمنامههای مول اغلب با کمک گیلس مارشان نوشته میشوند و مشخصهٔ بارز آنها، ورود تدریجی بهلایههای زیرین شخصیتها و ایجاد تعلیق از دل زندگی روزمره است. یکی از مهمترین آثار او، فیلم Harry, He’s Here to Help، محصول سال ۲۰۰۰ بود که در جشنواره کن بهنمایش درآمد و تحسین بسیار برانگیخت؛ این فیلم جایزهٔ بهترین بازیگر مرد را در کن دریافت کرد و مول را بهعنوان یکی از استعدادهای نوظهور سینمای فرانسه مطرح ساخت. فیلم Lemming، محصول سال ۲۰۰۵ نیز در افتتاحیه جشنواره کن بهنمایش درآمد و بار دیگر مول را بهصحنه بینالمللی بازگرداند، فیلمی که میان واقعیت و توهم، جنایت و خیال حرکت میکرد. دیگر فیلم مهم او Only the Animals، محصول سال ۲۰۱۹ است؛ یک معمای روایی چندلایه و غیرخطی که توجه منتقدان را بهخود جلب کرد و در جشنوارههای سینمایی مختلف، ازجمله ونیز، مورد توجه قرار گرفت. ویژگی اصلی سینمای دومینیک مول، ایجاد رمز و راز در فضاهای آشنا و انسانی است؛ او با ظرافت، جنبههای تاریک روان انسان را میکاود، و همواره نوعی نگرانی اخلاقی یا اجتماعی در پسِ روایتش وجود دارد. فیلم Dossier 137 نیز ادامه این مسیر است؛ فیلمی که هم یک تریلر پلیسی است و هم بازتابی از تنشهای اجتماعی معاصر فرانسه. حضور او در جشنواره کن ۲۰۲۵ با این فیلم، بازگشت یکی از مؤلفترین فیلمسازان اروپایی بهصحنهای است که نقش مهمی در شناساندن او بهجهان داشت.
۱۴. یک تصادف ساده
فیلم A Simple Accident
عنوان اصلی: Un Simple Accident
- کارگردان: جعفر پناهی
- بازیگران: مجید پناهی
- کشور: ایران | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
خلاصه داستان: داستان فیلم «یک تصادف ساده»، بهبررسی پیامدهای غیرمنتظرهای میپردازد که از یک حادثه جزئی آغاز میشوند. این فیلم زنجیرهای از وقایع را بهتصویر میکشد که افراد را در موقعیتهای بحرانی بههم پیوند میدهد و سؤالاتی درباره مسئولیت، سرنوشت و تأثیر تصمیمات کوچک بر زندگی انسانها مطرح میکند. اطلاعات بیشتری از داستان فیلم جدید جعفر پناهی در دسترس نیست.
فیلم Un Simple Accident، ساخته جعفر پناهی، اثری در ژانر درام و تریلر است که با نگاهی مینیمالیستی و انسانگرایانه، پیامدهای یک حادثه بهظاهر جزئی را دنبال میکند؛ حادثهای که بهتدریج شبکهای از روابط انسانی، مسئولیتهای اخلاقی و تنشهای پنهان اجتماعی را آشکار میسازد. فیلم مانند بسیاری از آثار پیشین پناهی، فضایی محدود و موقعیتمحور دارد و با تمرکز بر جزئیات رفتاری شخصیتها، نوعی تعلیق درونی و روانشناسانه ایجاد میکند. بهگفته منابع فرانسوی، پناهی این فیلم را بدون مجوز رسمی در ایران ساخته است. فیلم Un Simple Accident با مشارکت تهیهکنندگانی از فرانسه و لوکزامبورگ ساخته شده و بخش عمدهای از مراحل پستولید آن نیز خارج از ایران انجام گرفته است. نمایش جهانی فیلم در جشنواره کن ۲۰۲۵، بار دیگر پناهی را در مرکز توجه سینمای جهانی قرار داده است. بااینحال، فیلم جدید جعفر پناهی، یکی از مرموزترین آثار حاضر در جشنواره کن ۲۰۲۵ است. جزئیات داستان و بازیگران این فیلم بهطور کامل مخفی نگه داشته شدهاند، بهطوری که حتی در کنفرانس مطبوعاتی جشنواره نیز اطلاعاتی درباره آن ارائه نشد.
جعفر پناهی، یکی از برجستهترین و جسورترین فیلمسازان معاصر ایرانی است که سینمایش را میتوان آمیزهای از رئالیسم اجتماعی، نقد سیاسی و بهره فراوان و آزادانه از فرمهای خلاقانه دانست. آثار او اغلب در بستر محدودیتهای شدید ساخته شدهاند و همین شرایط، فیلمهایش را بهنمونههایی نادر از مقاومت هنری در فضایی بسته تبدیل کرده است. پناهی از اواخر دهه ۱۳۷۰ با فیلمهایی چون «بادکنک سفید»، «دایره»، «طلای سرخ» و «آفساید» شناخته شد و جایگاه خود را بهعنوان صدایی مستقل و منتقد تثبیت کرد. فیلمهای او اغلب با دوربینهایی کوچک، بازیگران غیرحرفهای، فضاهای شهری و ساختاری مینیمالیستی ساخته میشوند، اما درعینحال، قدرت روایی بالایی در انتقال پیامهای سیاسی و انسانی دارند. ویژگی بارز سینمای پناهی استفاده از واقعیت بهعنوان بستری برای درامی مستندگونه است؛ او مرز بین واقعیت و داستان را بارها شکسته است، و این مثال را میتوان در فیلمهایی چون «این یک فیلم نیست» یا «تاکسی» مشاهده کرد. در بسیاری از آثارش، خودش نیز حضور دارد و تجربهٔ زیستیاش را مستقیماً در دل روایت مینشاند.
جعفر پناهی رابطهای دیرینه و تأثیرگذار با جشنواره کن دارد. با وجود ممنوعیت خروج از کشور، آثارش بارها بهشکل قاچاقی بهجشنوارههای بینالمللی، ازجمله کن، راه یافتهاند و تحسینهای فراوانی کسب کردهاند. جشنواره کن همواره یکی از حامیان اصلی پناهی بوده است و بارها بهطور رسمی از محدودیتهای اعمالشده علیه او انتقاد کرده است. برای مثال در سال ۲۰۱۰، هنگام زندانی شدن پناهی، کن با صدور بیانیهای رسمی خواستار آزادی او شد. فیلم «خرس نیست» در سال ۲۰۲۲ نیز بدون حضور پناهی در جشنواره و با نمایندگی تیم تولید، در کن بهنمایش درآمد و جایزهٔ ویژه هیئت داوران را کسب کرد. فیلم تازه او، Un Simple Accident، نیز بار دیگر این پیوند پنهان، اما مؤثر بین پناهی و جشنواره کن را یادآوری میکند؛ فیلمی که در سکوت خبری ساخته شده، در دل ممنوعیت، اما در معتبرترین جشنواره جهان رونمایی میشود؛ نمایشی از قدرت خلاقه سینما در برابر سرکوب و سانسور.
۱۵. مغز متفکر
فیلم The Mastermind
- کارگردان: کلی رایکارد
- بازیگران: جاش اوکانر، جان ماگارو و آلانا هایم
- کشور: ایالات متحده آمریکا و بریتانیا | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: تاریخ دقیق اعلام نشده است
خلاصه داستان: داستان فیلم در سال ۱۹۷۰ در ماساچوست اتفاق میافتد و روی شخصیت جیمز “جیبی” مونی (با بازی جاش اوکانر) تمرکز دارد؛ یک نجار بیکار که تصمیم میگیرد با دو همدست خود چهار تابلوی نقاشی را از یک موزه در روز روشن سرقت کند. اما نگهداری از این آثار هنری بهمراتب دشوارتر از سرقت آنها است و مونی را بهزندگی در حال فرار سوق میدهد.
فیلم The Mastermind، بهکارگردانی کلی رایکارد، یک درام جنایی است که در سال ۲۰۲۵ اکران خواهد شد. این فیلم داستان جسورانهای از یک سرقت هنری را در پسزمینهٔ جنگ ویتنام و جنبش روی بهرشد آزادی زنان روایت میکند. کلی رایکارد علاوهبر کارگردانی، نگارش فیلمنامه این اثر را نیز برعهده داشته است و در جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ در بخش رقابتی بهنمایش درخواهد آمد. تولید فیلم توسط شرکتهای معتبر و خوشنام Filmscience و MUBI انجام شده است. فیلم The Mastermind با ترکیب داستانی هیجانانگیز و پسزمینههای تاریخی و اجتماعی، قرار است نگاهی تازه بهژانر سرقت، سرقت آثار هنری، ارائه دهد.
کلی رایکارد، از کارگردانان سینمای مستقل آمریکا است که آثارش بهدلیل سبک مینیمالیستی، تمرکز بر شخصیتهای حاشیهنشین و روایتهای انسانی در بسترهای اجتماعی و سیاسی آمریکا شناخته میشوند. او فعالیت سینمایی خود را با فیلم River of Grass در سال ۱۹۹۴ آغاز کرد و سپس با آثاری چون فیلم Wendy and Lucy، فیلم Certain Women و فیلم First Cow، جایگاه خود را در سینمای هنری و مستقل تثبیت کرد. فیلمهای رایکارد اغلب با نگاهی انتقادی و حساس بهزندگی روزمره و چالشهای اجتماعی میپردازند و بهدلیل فضاسازی آرام و روایتهای تأملبرانگیز مورد تحسین منتقدان قرار گرفتهاند. رایکارد ارتباط کمابیش نزدیکی با جشنواره فیلم کن دارد. فیلم Wendy and Lucy او در بخش Un Certain Regard این جشنواره در سال ۲۰۰۸ بهنمایش درآمد. در سال ۲۰۱۹، او بهعنوان عضو هیئت داوران بخش فیلمهای بلند جشنواره کن انتخاب شد. در سال ۲۰۲۲، فیلم Showing Up او در بخش رقابتی اصلی جشنواره حضور یافت و همچنین رایکارد موفق بهدریافت جایزه Carrosse d’Or از سوی انجمن کارگردانان فرانسه شد که بهکارگردانانی با دیدگاههای نوآورانه و جسورانه اهدا میشود. در ادامه این روند موفق، فیلم جدید او با عنوان The Mastermind در سال ۲۰۲۵ در بخش رقابتی اصلی جشنواره کن روی پرده خواهد رفت و برای دریافت نخل طلایی نامزد شده است. این فیلم، که داستان یک سرقت هنری در دهه ۱۹۷۰ را روایت میکند، با بازی جاش اوکانر، جان ماگارو و آلانا هایم، بار دیگر توانایی رایکارد در ترکیب روایتهای اجتماعی با سبک بصری خاص خود را بهنمایش میگذارد. رایکارد با آثار خود توانسته است جایگاه ویژهای در سینمای مستقل و جشنوارههای بینالمللی بهدست آورد و بهعنوان یکی از صداهای منحصربهفرد در روایت داستانهای انسانی و اجتماعی شناخته شود و انتظار میرود ساختهٔ این کارگردان زن، یکی از فیلمهای خوب جشنواره کن ۲۰۲۵ باشد.
۱۶. عقابهای جمهوری
فیلم Eagles of the Republic
- کارگردان: طارق صالح
- بازیگران: فارس فارس، لینا خودری، عمر واکد و زینب تریکی
- کشور: سوئد، فرانسه، دانمارک و فنلاند | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۳۰ مهر ۱۴۰۴
خلاصه داستان: جرج فهمی، بازیگر محبوب مصری، ناگهان مورد بیمهری مقامات قرار میگیرد و در آستانهٔ از دست دادن همهچیز است. در این وضعیت، او مجبور میشود پیشنهاد بازی در یک فیلم تبلیغاتی با سفارش دولت را بپذیرد. این فیلم قرار است زندگی رئیسجمهور عبدالفتاح السیسی را بهتصویر بکشد. جرج با اکراه قبول میکند و در جریان ساخت فیلم، وارد رابطهای پنهانی با همسر مرموز ژنرالی میشود که بر تولید فیلم نظارت دارد. پس از پایان فیلمبرداری، جرج بهدایرهٔ قدرت نزدیک میشود، اما بهتدریج درمییابد که بهعروسکی در دست نظامیان، سرویسهای امنیتی و شخصیت مرموزی بهنام دکتر منصور تبدیل شده است. او نهتنها عزت نفس خود را در خطر میبیند، بلکه نگران جان خود و خانوادهاش نیز میشود.
فیلم Eagles of the Republic، فیلمی سیاسی-دلهرهآور از طارق صالح است که بهنظر با نگاهی تند و انتقادی بهرابطهٔ میان قدرت سیاسی و صنعت سینما در مصر میپردازد. این فیلم با الهام از فضای اقتدارگرای مصر معاصر ساخته شده و داستان بازیگری بهنام جرج فهمی را روایت میکند که پس از سقوط جایگاه هنریاش، برای حفظ بقا مجبور بهایفای نقش در فیلمی تبلیغاتی درباره رئیسجمهور میشود. در خلال ساخت فیلم، جرج وارد بازی خطرناکی با سرویسهای امنیتی، ارتش و زنی اسرارآمیز میشود و درمییابد که بیش از آنکه بازیگر باشد، ابزاری در دست سیستم برای القای ایدئولوژی است. از خلاصه داستان چنین میتوان برداشت کرد فیلم از طریق لایههای مختلف داستانی، سؤالاتی دربارهٔ هویت، هنر متعهد، مسئولیت فردی و سرکوب سیستماتیک مطرح میکند. موسیقی متن توسط الکساندر دسپلا ساخته شده و این انتخاب با داستان بسیار هماهنگ و هدفمند بهنظر میرسد. این فیلم که در شهر استانبولِ ترکیه و با صحنههایی در گوتنبرگِ سوئد و با بودجهای ۹ میلیون دلاری فیلمبرداری شده، یکی از جاهطلبانهترین پروژههای سینمای عربی در سالهای اخیر بهشمار میرود. این فیلم بهعنوان یکی از پرهزینهترین تولیدات سینمای عربی شناخته میشود و بهبررسی ساختار قدرت در مصر و تأثیرات آن بر هنر و رسانه میپردازد. طارق صالح در این اثر، نگاهی انتقادی بهرابطهٔ میان هنر و سیاست در جوامع اقتدارگرا دارد.
طارق صالح، کارگردان، نویسنده و مستندساز سوئدی-مصری است که بهدلیل پرداختن بهمسائل سیاسی و اجتماعی خاورمیانه، بهویژه مصر، شهرت بینالمللی یافته است. او در آثارش اغلب بهفساد نهادینهشده، اقتدارگرایی، سوءاستفاده از قدرت و تضاد میان فرد و سیستم میپردازد. صالح کار خود را با فیلمهای مستند آغاز کرد، اما با فیلمهای داستانیاش، بهویژه The Nile Hilton Incident، محصول سال ۲۰۱۷، توجه جهانی را جلب کرد. این فیلم درباره قتل یک خوانندهٔ زن و فساد پلیس مصر بود و با وجود ممنوعیت در مصر، در سطح جهانی تحسین شد. دومین اثر مهم او، فیلم Boy from Heaven، محصول سال ۲۰۲۲ که در مدرسه اسلامی الازهر میگذرد، با پرداختن بهجنگ قدرت درون نهادهای مذهبی و امنیتی مصر، موفق شد جایزهٔ بهترین فیلمنامه را از جشنواره کن در بخش مسابقهٔ رسمی دریافت کند. صالح با این فیلم جایگاه خود را بهعنوان کارگردانی شجاع و صاحبسبک که بیپروا مسائل حساس را بهتصویر میکشد، تثبیت کرد. فیلم جدید او، «عقابهای جمهوری»، سومین بخش از سهگانهٔ قاهره محسوب میشود و در ادامه همان مسیر انتقادی و سیاسی حرکت میکند. حضور این فیلم در جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ نشان از ادامهٔ رابطه موفق و پرثمر صالح با این رویداد مهم سینمایی دارد. آثار او با استقبال منتقدان روبهرو شدهاند و طارق صالح بهعنوان یکی از مهمترین صداهای سینمای سیاسی معاصر در اروپا و جهان عرب شناخته میشود.
۱۷. صدای سقوط
فیلم Sound of Falling
- کارگردان: ماشا شیلینسکی
- بازیگران: لنا اورتسِندوسکی، لوئیزه هایر و فیلیپ شنک
- کشور: آلمان | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
خلاصه داستان: درامی آلمانی که داستان چهار زن از نسلهای مختلف را روایت میکند. این زنان، هر یک در دورههای زمانی متفاوت، بخشی از کودکی یا جوانی خود را در یک مزرعه چهارضلعی در منطقه آلتمارک آلمان سپری کردهاند. با پیشرفت داستان، ارتباطات پنهان میان این نسلها و تأثیرات متقابل آنها بر یکدیگر آشکار میشود.
فیلم Sound of Falling، دومین اثر بلند ماشا شیلینسکی، داستانی شاعرانه و چندلایه از چهار زن را روایت میکند که در طول یک قرن، در دورههای مختلف تاریخی—دهههای ۱۹۱۰، ۱۹۴۰، ۱۹۸۰ و ۲۰۲۰—بخشی از کودکی یا جوانی خود را در یک مزرعه چهارضلعی در منطقه آلتمارک آلمان سپری کردهاند. این مزرعه بهعنوان نقطه اتصال نسلها، شاهدی خاموش بر خاطرات، ترسها و زخمهای روانی منتقلشده از نسلی بهنسل دیگر است. با پیشرفت داستان، مرزهای زمانی و هویتی میان شخصیتها محو میشود و گذشته و حال درهممیآمیزند. فیلم با الهام از سبکهای سینمایی شاعرانه، مانند آثار ترنس مالیک، بهبررسی حافظه، هویت و تأثیرات ناپیدای تاریخ بر زندگی زنان میپردازد. «صدای سقوط» در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ حضور دارد و نخستین فیلم آلمانیزبان در هشت سال گذشته است که برای نخل طلایی رقابت میکند. این فیلم در ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۵ در آلمان اکران خواهد شد.
ماشا شیلینسکی، فیلمساز جوان و نوگرای آلمانی است که بهواسطه سبک شاعرانه، ساختار غیرخطی و پرداختن بهروایتهای زنانه و بیننسلی، توجه منتقدان را جلب کرده است. او پیش از فیلم Sound of Falling با فیلمهایی کوتاه و اولین اثر بلند خود Dark Blue Girl شناخته شد؛ فیلمی که در آن نیز روابط خانوادگی، تنهایی، و گذار از دوران کودکی بهبلوغ نقش مهمی داشتند. ویژگی برجسته آثار شیلینسکی استفاده از زبان بصری شاعرانه، روایتپردازی تأملبرانگیز، و خلق فضاهایی است که در آن حافظه، سکوت، و فقدان بهگونهای استعاری با مخاطب سخن میگویند. آثار او اغلب با محوریت زنان ساخته شدهاند و با بهرهگیری از فضاهای طبیعی و نورپردازی مینیمال، فضایی رؤیاگونه و گاه ناآرام خلق میکنند. حضور فیلم Sound of Falling در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ یک موفقیت مهم برای شیلینسکی بهشمار میرود؛ زیرا این فیلم نخستین اثر آلمانیزبان پس از هشت سال است که در این بخش رقابت میکند. این انتخاب نشاندهنده توجه فزاینده جشنواره کن بهنسل جدید فیلمسازان اروپایی با زبان سینمایی شخصی و منحصربهفرد است. شیلینسکی با این فیلم جایگاه خود را بهعنوان یکی از صداهای نوین و در حال رشد سینمای هنری اروپا تثبیت کرده است.
۱۸. رومریا
فیلم Romería
- کارگردان: کارلا سیمون
- بازیگران: تریستان اویوآ، خوسه آنخل اِخیدو و سارا کاساسنواس
- کشور: اسپانیا | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۱۴ شهریور ۱۴۰۴
خلاصه داستان: مارینا، دختر ۱۸ سالهای که در کودکی یتیمشده، برای دریافت امضای مورد نیاز جهت ثبتنام در دانشگاه، بهشهر ویگو در سواحل اقیانوس اطلس سفر میکند تا با خانواده پدریاش که هرگز آنها را ندیده، ملاقات کند. پدر و مادر مارینا هر دو در دهه ۱۹۸۰ بر اثر ابتلا بهبیماری ایدز درگذشتهاند؛ پدری که با اعتیاد دستوپنجه نرم میکرد و مادری که خاطراتش در دفترچهای باقی مانده است. در این سفر، مارینا با عموها، عمهها و پدربزرگ و مادربزرگش روبهرو میشود؛ خانوادهای که بهدلیل شرم و دردهای گذشته، تمایلی بهبازگشت بهخاطرات تلخ ندارند. بااینحال، حضور مارینا زخمهای قدیمی را باز میکند و او را بهسفری احساسی برای کشف هویت و گذشتهاش میبرد.
فیلم Romería، بهکارگردانی کارلا سیمون، سومین و آخرین بخش از سهگانهٔ خانوادگی او پس از Summer 1993 و Alcarràs است. این فیلم در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ روی پرده خواهد رفت و قرار است در ۵ سپتامبر ۲۰۲۵ در سینماهای اسپانیا اکران شود. «رومریا» با الهام از زندگی شخصی کارلا سیمون ساخته شده و بهبررسی موضوعاتی چون فقدان، اعتیاد، ایدز و سکوتهای داستانهای تلخ خانوادگی میپردازد. فیلم با بهرهگیری از زبانهای اسپانیایی، کاتالان، گالیسی و فرانسوی روایت میشود و توسط فیلمبردار برجسته، هلن لووار، تصویربرداری شده است. بهنظر چون دو فیلم قبلی این کارگردان، این اثر نیز با نگاهی انسانی و بدون قضاوت، بهبازخوانی حافظهٔ تاریخی و زخمهای نسلی میپردازد. فیلم «رومریا» محصول مشترک اسپانیا و آلمان است و با بودجهای حدود ۳.۲ میلیون یورو و با حمایت نهادهایی چون ،ICAA ،ICEC ،Xunta de Galicia Eurimages ،Creative Europe MEDIA ،FFA ،RTVE ،Vodafone ،Movistar Plus+ ،Netflix 3Cat ،ZDF/ARTE و The Post Republic ساخته شده است. فیلمبرداری در تابستان ۲۰۲۴ در شهر ویگو و مناطق اطراف آن انجام شده است. فیلم Romería، نخستین حضور کارلا سیمون در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن است. این فیلم بهعنوان یکی از نمایندگان سینمای اسپانیا در این جشنواره، در کنار آثار کارگردانانی چون وس اندرسون و ژولیا دوکورنو، بهرقابت برای نخل طلایی میپردازد.
کارلا سیمون، فیلمساز اسپانیایی است که با سبک روایی ظریف، انسانی و شخصی خود، جایگاه ویژهای در سینمای معاصر اروپا پیدا کرده است. او متولد سال ۱۹۸۶ در کاتالونیا است و بسیاری از آثارش ریشه در تجربیات شخصی و خانوادگیاش دارند. فیلمهای او اغلب بهموضوعاتی چون فقدان، پیوندهای خانوادگی، هویت نسلی و کشف ریشهها میپردازند و با زبانی شاعرانه و تصویری، بهزندگی روزمره و احساسات پنهان شخصیتها میپردازند. نخستین فیلم بلند او، «تابستان ۱۹۹۳»، با الهام از زندگی خودش دربارهٔ دختری یتیم ساخته شد و جوایز متعددی ازجمله بهترین فیلم اول از جشنواره برلین را دریافت کرد. دومین فیلم او، «آلکاراس»، با محوریت خانوادهای کشاورز در آستانه از دست دادن زمینشان، برندهٔ جایزهٔ خرس طلایی بهترین فیلم از جشنواره برلین شد. فیلم سوم او، «رومریا»، اولین حضور او در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن است. این فیلم که ادامه تمهای خانوادگی و هویتی آثار قبلیاش است، با زبانهای چندگانه و با نگاهی تاریخی و عاطفی ساخته شده و بهعنوان یکی از مهمترین فیلمهای جشنواره کن ۲۰۲۵ از آن یاد میشود. حضور سیمون در این بخش، نشانهای از رشد جایگاه او در سینمای جهانی و شناخت بینالمللی سبک منحصربهفردش است.
۱۹. ارزش عاطفی
فیلم Sentimental Value
- کارگردان: یواکیم ترییر
- بازیگران: رناته رینسوه، استلان اسکاشگورد، ال فانینگ و کوری مایکل اسمیت
- کشور: نروژ، فرانسه، آلمان، دانمارک و سوئد | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
خلاصه داستان: داستان فیلم حول محور دو خواهر بهنامهای نورا (با بازی رناته رینسوه) و آگنس (با بازی اینگا ایبسداتر لیلهآس) میچرخد که پس از مرگ مادرشان، با بازگشت ناگهانی پدرشان، گوستاو (با بازی استلان اسکاشگورد)، مواجه میشوند. گوستاو، کارگردان سابقاً مشهور، اما اکنون فراموششده، قصد دارد با ساخت فیلمی جدید بهدنیای سینما بازگردد و نقش اصلی آن را بهدخترش نورا پیشنهاد میدهد. نورا این پیشنهاد را رد میکند و گوستاو نقش را بهبازیگر هالیوودی، راشل کمپ (با بازی ال فانینگ)، میسپارد. این تصمیم، تنشهای خانوادگی را تشدید میکند و روابط میان اعضای خانواده را بهچالش میکشد.
فیلم Sentimental Value، با همکاری مشترک یواکیم ترییر و اسکیل وُگت نوشته شده است. فیلم بهزبانهای نروژی و انگلیسی تولید شده و در کشورهای نروژ، فرانسه، آلمان، دانمارک و سوئد فیلمبرداری شده است. بازیگران برجستهای مانند رناته رینسوه، استلان اسکاشگورد، ال فانینگ و کوری مایکل اسمیت در این فیلم ایفای نقش کردهاند. رناته رینسوه، که در نقش اصلی نورا ظاهر میشود، برای بازی در این فیلم تحسینهای زیادی دریافت کرده است و گویی چون همکاری قبلی با این کارگردان، نقش خود را فوقالعاده ایفا کرده است. استلان اسکاشگورد، یکی از معروفترین بازیگران سوئدی که نیازی بهتوصیف ندارد، نقش پدر فیلم، گوستاو را ایفا میکند، و بازیگران بینالمللی مانند ال فانینگ و کوری مایکل اسمیت نیز بهفیلم ابعاد جهانی بخشیدهاند. این ترکیب از بازیگران باعث شده که فیلم برای مخاطبین مختلف در سراسر جهان جذاب باشد. موسیقی فیلم توسط هانیا رانی، آهنگساز و نوازنده شناختهشده، ساخته شده است. موسیقی رانی که همزمان احساسی و انتزاعی است، بهخوبی با فضای داستانی فیلم همخوانی دارد و انتخاب جذابی بهنظر میرسد. هانیا رانی تجربه استفاده از صداهای ملودیک و فضاسازیهای آوانگارد را دارد و این ویژگی با تنشهای احساسی فیلم همسو است. فیلمبرداری Sentimental Value توسط کاسپر توکسن انجام شده است. توکسن که سابقه همکاری با ترییر در پروژههای قبلی را دارد، معمولاً با استفاده از تکنیکهای سینماتوگرافی خاص، فضایی با نورپردازیهای نرم و رنگهای ملایم ایجاد میکند که بهخوبی انعکاسدهنده حالتهای درونی شخصیتها و فضای عاطفی فیلم است. استفاده از نماهای بلند و نزدیک بهشخصیتها و همچنین قاببندیهای دقیق، بهتماشاگر این امکان را میدهد که بهطور عمیقتری با داستان و پیچیدگیهای شخصیتها ارتباط برقرار کند.
یواکیم ترییر، یکی از کارگردانان خوشذوق نروژی معاصر است که با آثار خود در حوزههای درام و کمدی-درام شناخته میشود. ترییر که در سال ۱۹۷۴ در نروژ متولد شد، کار خود را با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد و درنهایت با نخستین فیلم بلند خود، Reprise، موفقیتهای بینالمللی را کسب کرد. این فیلم در مورد دو دوست نویسنده است که در مسیر حرفهای خود با چالشها و موفقیتها مواجه میشوند و بررسی مفاهیم هویت، شجاعت و شکست را در دستور کار خود قرار میدهد. فیلمهای بعدی او، مانند فیلم August 31st، فیلم Oslo و The Worst Person in the World با استقبال گستردهای روبهرو شدند و جوایز زیادی را برای او بهارمغان آوردند. فیلم The Worst Person in the World که در سال ۲۰۲۱ بهنمایش درآمد، یکی از بزرگترین موفقیتهای ترییر در سینما بود و توانست در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن نخل نقرهای بهترین بازیگر زن (برای رناته رینسوه) را دریافت کند و در بین فیلمهای برجسته آن سال قرار گیرد. ترییر در این فیلم بهبررسی پیچیدگیهای روابط انسانی و جستجو برای معنا در دنیای مدرن پرداخته است. این موفقیتهای ترییر در جشنوارههای معتبر، او را بهعنوان یکی از مهمترین صداهای سینمای اروپا تبدیل کرده است. حضور فیلم Sentimental Value در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵، سومین تجربه ترییر در این جشنواره است. این فیلم، مانند آثار قبلیاش، بهبررسی روابط انسانی و پیچیدگیهای درونی شخصیتها میپردازد و بار دیگر نشان میدهد که ترییر توانایی خاصی در خلق داستانهای عمیق و انسانی دارد. حضور این فیلم در جشنواره کن، بهویژه پس از موفقیتهای بینالمللی قبلی او، موقعیت او را بهعنوان یکی از کارگردانان برجسته سینمای اروپا بیشتر تثبیت کرده است.
۲۰. زن و بچه
فیلم Woman and Child
- کارگردان: سعید روستایی
- بازیگران: پریناز ایزدیار، پیمان معادی، حسن پورشیرازی، فرشته صدرعرفایی
- کشور: ایران | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: تاریخ دقیق اعلام نشده است
خلاصه داستان: داستان فیلم شخصیت مهناز، پرستار ۴۵ سالهای را روایت میکند که پس از فوت همسرش، بهتنهایی فرزندانش را بزرگ میکند. او در آستانهٔ ازدواج با نامزدش، حمید است، اما پسر نوجوانش، علیار، بهدلیل رفتارهای ناهنجار از مدرسه اخراج میشود. در جریان مراسم خواستگاری، تنشها بهاوج میرسد و وقوع یک حادثه تلخ، زندگی مهناز را دگرگون میکند. او در پی این حادثه، با احساس خیانت و فقدان مواجه میشود و در مسیر جستجوی عدالت و بخشش قرار میگیرد.
فیلم سینمایی Woman and Child، جدیدترین اثر سعید روستایی است که در بخش مسابقه اصلی هفتادوهشتمین جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ حضور دارد و برای دریافت نخل طلایی رقابت میکند. فیلم «زن و بچه» چهارمین ساخته بلند روستایی پس از فیلمهایی چون «ابد و یک روز»، «متری شیش و نیم» و «برادران لیلا» محسوب میشود. تهیهکننده این فیلم جمال ساداتیان است و فیلمبرداری آن توسط ادیب سبحانی انجام شده است. تدوین فیلم بر عهده بهرام دهقانی بوده و شرکت فرانسوی Goodfellas مسئولیت فروش بینالمللی آن را برعهده دارد. فیلم «زن و بچه» در حالی بهجشنواره کن راه یافته که هنوز موفق بهدریافت پروانه نمایش داخلی در ایران نشده است. در این فیلم بازیگرانی چون پریناز ایزدیار، پیمان معادی، حسن پورشیرازی، فرشته صدرعرفایی، سحر گلدوست، مازیار سیدی، آرشیدا درستکار و جواد پورحیدری حضور دارند و بهایفای نقش پرداختهاند.
سعید روستایی، از فیلمسازان نسل جدید سینمای ایران است که با ساخت فیلمهایی اجتماعی و پرتنش، بهویژه در حوزه روابط خانوادگی، نابرابری طبقاتی و عدالت، شناخته میشود. او با سه فیلم نخستش، فیلم «ابد و یک روز» (۱۳۹۴)، فیلم «متری شیش و نیم» (۱۳۹۷)، و فیلم «برادران لیلا» (۱۴۰۰)، نام خود را هم در سینمای ایران و هم در عرصه بینالمللی بر سر زبانها انداخت. سینمای سعید روستایی با تمرکز بر واقعگرایی اجتماعی، بازتابی تلخ و انسانی از بحرانهای خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی است. او با زبانی بصری پرتنش و بازیگرمحور، صحنههایی سرشار از اضطراب و درگیری عاطفی خلق میکند و درعینحال، با پرداخت ریزبینانه شخصیتهایی پیچیده و چندوجهی، مخاطب را درگیر همدردی با آنها میکند. روستایی در روایتگری خود از عبور از خطوط قرمز اجتماعی و اخلاقی ابایی ندارد و در نظر بیپروا بهتصویرگری واقعیتهایی چون فقر، اعتیاد، قانونگریزی و فروپاشی درونخانوادگی میپردازد. اولین حضور بینالمللی مهم او با فیلم «برادران لیلا» در جشنواره کن ۲۰۲۲ بود. این فیلم در بخش مسابقه اصلی حضور داشت و جایزهٔ «فیپرشی» را دریافت کرد.
۲۱. بمیر، عشق من
فیلم Die, My Love
- کارگردان: لین رمزی
- بازیگران: جنیفر لارنس، رابرت پتینسون و لیکیث استنفیلد
- کشور: بریتانیا و ایالات متحده آمریکا | کن ۲۰۲۵
- تاریخ اکران: تاریخ دقیق اعلام نشده است
خلاصه داستان: این فیلم داستان زنی را روایت میکند که در یک منطقهٔ روستایی دورافتاده با روانپریشی پس از زایمان دستوپنجه نرم میکند و در تلاش برای حفظ سلامت روان خود است. شخصیت اصلی، با بازی جنیفر لارنس، مادری است که در نقشهای سنتی همسر و مادر احساس خفگی میکند و بهتدریج بهسمت رفتارهای غیرعادی و خطرناک سوق پیدا میکند. او درحالیکه با احساسات متضاد خود درگیر است، وارد رابطهای خارج از ازدواج میشود. رابرت پتینسون نقش همسر او را ایفا میکند و لیکیث استنفیلد در نقش معشوقهاش ظاهر میشود.
فیلم Die, My Love، محصول سال ۲۰۲۵ بهکارگردانی لین رمزی، اقتباسی از رمان تحسینشدهای با همین عنوان، نوشته آریانا هارویکز است. این فیلم در ژانر کمدی سیاه و وحشت روانشناختی ساخته شده و با سبک بصری منحصربهفرد رمزی، فضایی توأمان شاعرانه و دلهرهآور میسازد. جنیفر لارنس، رابرت پتینسون و لیکیث استنفیلد بازیگران اصلی این پروژه هستند. فیلم با نگاتیو ۳۵ میلیمتری و در نسبت تصویر کلاسیک ۱.۳۳:۱ فیلمبرداری شده و از آثار سینمایی سوررئالیستی دهه ۶۰ مانند Repulsion و Rosemary’s Baby الهام گرفته است. فیلم Die, My Love بهعنوان یکی از آثار مهم بخش رقابتی جشنواره کن ۲۰۲۵ و در آخرین لحظات انتخاب شده و با حضور قابل توجه زنان فیلمساز در لیست رقابتی، بهبخشی از حرکت جدیدی در سینمای معاصر تبدیل شده است. این فیلم توسط کمپانی A24 تهیه شده و از هماکنون میتوان انتظار داشت یکی از آثار شاخص سال ۲۰۲۵ را شاهد باشیم.
لین رمزی، کارگردان و فیلمنامهنویس اسکاتلندی متولد ۱۹۶۹ در گلاسگو، یکی از برجستهترین چهرههای سینمای معاصر بریتانیا است. او کارگردانی فیلمهای موفقی چون فیلم Ratcatcher، فیلم Morvern Callar، فیلم We Need to Talk About Kevin و فیلم You Were Never Really Here را برعهده داشته است. سبک سینمایی رمزی با تمرکز بر موضوعاتی مانند کودکی، سوگ، گناه، خشونت و روانپریشی، و استفاده از روایت بصری قوی، موسیقی و طراحی صوتی برجسته، شناخته میشود. فیلمهای او اغلب با دیالوگهای محدود و تأکید بر تجربهٔ حسی بیننده ساخته میشوند.
رمزی ارتباطی دیرینه با جشنواره فیلم کن دارد. او با فیلمهای کوتاه Small Deaths و Gasman جوایز مهمی از این جشنواره دریافت کرد. فیلمهای بلند او نیز در بخشهای مختلف کن بهنمایش درآمدهاند؛ از جمله Ratcatcher در بخش «نوعی نگاه» و We Need to Talk About Kevin که برای نخل طلایی رقابت کرد. در سال ۲۰۱۷، رمزی با فیلم You Were Never Really Here، جایزهٔ بهترین فیلمنامه را از کن دریافت کرد. در سال ۲۰۱۳ نیز بهعنوان عضو هیئت داوران بخش رقابتی اصلی جشنواره کن انتخاب شد. در سال ۲۰۲۵، رمزی با فیلم جدید خود Die, My Love، اقتباسی از رمان آریانا هارویکز، بهجشنواره کن بازگشته است. آثار لین رمزی بهدلیل سبک بصری منحصربهفرد، استفاده شاعرانه از تصویر و صدا، و روایتهای روانشناختی عمیق شناخته میشوند. او اغلب شخصیتهایی آسیبدیده و درگیر با سوگ، گناه، یا فروپاشی روانی را بهتصویر میکشد و با دوری از روایتپردازی سنتی، تجربهای حسی و عاطفی برای مخاطب خلق میکند. رمزی در آثارش بهجای دیالوگهای صریح، بر نشانهها، سکوتها و جزئیات بصری تکیه دارد؛ موسیقی و طراحی صوتی در سینمایش نقشی روایی دارند و فضای ذهنی شخصیتها را منعکس میکنند. او در پرداخت خشونت، بهجای نمایش مستقیم، اغلب از فرمهای استعاری بهره میگیرد و همین باعث خلق تنشی درونی و تأثیرگذار در آثارش میشود.
بخش نوعی نگاه جشنواره کن ۲۰۲۵
- فیلم Love Me Tender | کارگردان: آنا کازناو کامبه | فرانسه
- فیلم La Misteriosa Mirada del Flamenco | کارگردان: دیهگو سسپدس | شیلی
- فیلم Météors | کارگردان: اوبر شارول | فرانسه
- فیلم My Father’s Shadow | کارگردان: آکینولا دیویس جونیور | نیجریه
- فیلم L’Inconnu de la Grande Arche | کارگردان: استفان دموستیه | فرانسه
- فیلم Urchin | کارگردان: هریس دیکینسن | بریتانیا
- فیلم Homebound | کارگردان: نیراج گهیوان | هند
- فیلم A Pale View of Hills | کارگردان: ایشیکاوا کِی | ژاپن
- فیلم Eleanor the Great | کارگردان: اسکارلت جوهانسون | ایالات متحده آمریکا
- فیلم Karavan | کارگردان: زوزانا کیرشنرووا | جمهوری چک
- فیلم Pillion | کارگردان: هری لایتن | بریتانیا
- فیلم Un Poeta | کارگردان: سیمون مسا سوتو | کلمبیا
- فیلم Aisha Can’t Fly Away | کارگردان: مراد مصطفی | مصر
- فیلم Once Upon a Time in Gaza | کارگردانان: عرب و طَرقان ناصر | فلسطین
- فیلم O Riso e a Faca | کارگردان: پدرو پینیو | پرتغال
- فیلم The Plague | کارگردان: چارلی پولینگر | بریتانیا
- فیلم Promised Sky | کارگردان: اریژ سهیری | تونس
- فیلم Le Città di Pianura | کارگردان: فرانچسکو سوسای | ایتالیا
- فیلم The Chronology of Water | کارگردان: کریستن استوارت | ایالات متحده آمریکا
- فیلم ?Testa o Croce | کارگردانان: ماتئو زوپیس و السیو ریگو ده ریگی | ایتالیا
بخش غیر رقابتی جشنواره کن ۲۰۲۵
- فیلم Colours of Time | کارگردان: سدریک کلاپیش | فرانسه
- فیلم La Femme la Plus Riche du Monde | کارگردان: تیری کلیفا | فرانسه
- فیلم Highest 2 Lowest | کارگردان: اسپایک لی | ایالات متحده آمریکا
- فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning | کارگردان: کریستوفر مککوری | ایالات متحده آمریکا
- فیلم A Private Life | کارگردان: ربکا زلوتوفسکی | فرانسه
بخش نمایشهای نیمهشب کن ۲۰۲۵
- فیلم Le Roi Soleil | کارگردان: ونسان مائل کاردونا | فرانسه
- فیلم Honey Don’t | کارگردان: ایتن کوئن | ایالات متحده آمریکا
- فیلم Dalloway | کارگردان: یان گوزلان | فرانسه
- فیلم Exit 8 | کارگردان: کاوامورا گنکی | ژاپن
- فیلم Sons of the Neon Night | کارگردان: مک جونو | هنگکنگ
بخش کن پریمیر ۲۰۲۵
- فیلم Amrum | کارگردان: فاتح آکین | آلمان
- فیلم Splitsville | کارگردان: مایکل آنجلو کووینو | ایالات متحده آمریکا
- فیلم Magalhães | کارگردان: لاو دیاز | فیلیپین
- فیلم Love on Trial | کارگردان: کوجی فوکادا | ژاپن
- فیلم La Ola (The Wave) | کارگردان: سباستین للیو | شیلی
- فیلم Connemara | کارگردان: الکس لوتز | فرانسه
- فیلم Ástin Sem Eftir Er | کارگردان: هلنور پالمانسون | ایسلند
- فیلم Orwell: 2+2=5 | کارگردان: رائول پک | هائیتی و فرانسه
- فیلم Das Verschwinden des Josef Mengele | کارگردان: کیریل سربرنیکوف | روسیه، آلمان و فرانسه
بخش نمایشهای ویژه جشنواره کن ۲۰۲۵
- فیلم Arco | کارگردان: اوگو بیانونو | فرانسه
- فیلم Bono: Stories of Surrender | کارگردان: اندرو دومینیک | ایرلند و ایالات متحده آمریکا
- فیلم Tell Her I Love Her | کارگردان: رمان بوهرینگر | فرانسه
- فیلم A Magnificent Life | کارگردان: سیلوَن شومه | فرانسه
- فیلم Qui Brille au Combat | کارگردان: ژوزفین ژاپی | فرانسه
- فیلم Mama | کارگردان: اور سینای | اسرائیل
- فیلم Amélie et la Métaphysique des Tubes | کارگردانان: میلیس والاد و لیان-چو هان | فرانسه