به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ پرونده پیوستن جوئل کوجو به استقلال، به دلیل مخالفت باشگاه دینامو سمرقند با جدایی این بازیکن بسته شد. مهاجم متولد غنا که چند سالی را در تیم‌های قرقیزستانی سپری کرد و به همین دلیل توانست تابعیت این کشور را به دست بیاورد و حتی به تیم ملی نیز دعوت شد.
به گزارش ورزش سه، کوجو چند هفته پیش و در استادیوم فولادشهر برابر تیم ملی ایران قرار گرفت و اتفاقاً عملکرد خوبی داشت و چند باری نیز خط دفاعی تیم ملی را اذیت کرد. او چند روز بعد از آن یک گل برابر تیم ملی ازبکستان به ثمر رساند. بازیکنی که در سال‌های اخیر آمار گلزنی خوبی را نیز از خود به ثبت رسانده است.
باشگاه استقلال در آخرین ساعات باقی مانده از پنجره تابستانی در فوتبال ایران، مذاکرات برای جذب کوجو را آغاز کرد اما در نهایت نیز این انتقال شکل نگرفت. ساعاتی پیش بود که باشگاه دینامو سمرقند اطلاعیه‌ای را صادر و اعلام کرد که به دلیل نداشتن زمان کافی برای انتخاب جایگزین مناسب، با جدایی کوجو و پیوستنش به استقلال مخالفت کرده است.
اما حالا این بازیکن گفت‌وگویی را با سایت چمپیونات ازبکستان ترتیب داده و گفته است که سرمربی تیم با جدایی او موافقت کرده و شب گذشته همه چیز آماده پیوستن او به استقلال بوده که مدیرعامل دینامو به تماس‌های آنها پاسخی نداده و در نهایت با بسته شدن پنجره تابستانی، او از حضور در ایران بازمانده است.
متن این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانیم:
* مربی قول داد اگر پیشنهادی رسید، من جدا شوم
من در آستانه تمدید قرارداد با دینامو بودم و به مربی تیم اطلاع دادم که می‌خواهم به باشگاه دیگری بروم. اما سرمربی تأکید کرد که ما به لیگ برتر بازگشته‌ایم و من کاپیتان تیم هستم و او به من نیاز دارد. همچنین یادآوری کرد که در بازگشت تیم به لیگ برتر سهم داشتم. پس از آن از او خواستم که اگر در آینده پیشنهادی از باشگاهی دیگر دریافت کنم، مطمئن شود که اجازه جدایی مرا می‌دهد. در آن لحظه من و همسرم در دفتر او بودیم و او تأیید کرد که در صورت دریافت پیشنهاد، به من اجازه جدایی می‌دهد.
* سرمربی تیم ۱۰۰ هزار دلار برای جدایی تعیین کرد
بعد از امضای قرارداد، او اعلام کرد که اگر باشگاهی به من علاقه‌مند شود، باید ۱۰۰ هزار دلار برای انتقال پرداخت کند. این موضوع برای من بسیار شوکه‌کننده بود. با مدیر برنامه‌هایم تماس گرفتم و او به من گفت که به مربی اعتماد کنم و نگران نباشم. ما قرارداد را در کمپ تمرینی پیش از فصل در آنتالیا امضا کردیم. مربی تأیید کرد که اگر پیشنهادی بیاید، به من اجازه جدایی می‌دهد و من همیشه با صداقت برای دینامو بازی کردم.
* بعد از بازی با ایران، استقلال من را پسندید
به‌تازگی با تیم ملی قرقیزستان مقابل ایران بازی داشتیم و بعد از آن، باشگاه استقلال اعلام کرد که به من علاقه‌مند است. بلافاصله با مدیر برنامه‌هایم تماس گرفتم و از او خواستم که با مربی دینامو صحبت کند. در آن زمان من در اردوی تیم ملی بودم. بعد از بازی با ازبکستان به تیم بازگشتم و شخصاً با مربی صحبت کردم.
* از سرمربی خواستم با پیوستنم به استقلال موافقت کند
او به من گفت: «کوجو، نمی‌توانم الان اجازه جدایی تو را بدهم، چون بازیکن مهاجم دیگری نداریم.» من به مربی توضیح دادم که به‌خاطر عدم تمایل به بازی برای تیم نمی‌خواهم بروم، بلکه این پیشنهاد برای پیشرفت حرفه‌ای من مهم است و از او خواستم که وضعیت مرا درک کند. با وجود سختی برای مربی، او در نهایت موافقت کرد و گفت که اگر باشگاه علاقه‌مند پیشنهاد خود را ارسال کند، موضوع حل خواهد شد.
* پس از تمرین دیشب آماده پیوستن به استقلال بودم
دیشب پس از تمرین، باشگاه استقلال پیشنهاد خود را ارسال کرد و مربی به من گفت که مشکلی وجود ندارد و باید برای امضای مدارک با مدیرعامل صحبت کنم. یک ساعت بعد، مدیر باشگاه به مدیر برنامه‌هایم گفت که هیچ مشکلی نیست و فقط منتظر تأیید نهایی مربی هستند. اگر مشکلی بود، به من می‌گفت که می‌توانیم با او تماس بگیریم.
* مدیرعامل به پانزده تماس ما پاسخی نداد
در همین وضعیت شبانه برای حل موضوع به دفتر مربی رفتم، اما قبل از آن پیام دادم و از او پرسیدم که آیا همچنان موافق جدایی من است و او پاسخ مثبت داد. مدیر می‌توانست تمام مدارک را برای من امضا کند. آن شب، ۱۵ بار با مدیر باشگاه تماس گرفتم، اما او به هیچ‌یک از تماس‌هایم پاسخ نداد. تنها ۳۰ دقیقه تا بسته شدن پنجره نقل و انتقالات باقی مانده بود. تمام شب سعی کردم با او تماس بگیرم، اما هیچ پاسخی نگرفتم. مدیر برنامه‌هایم نیز بارها تماس گرفت، اما جوابی ندادند.
* احترام من به آنها از بین رفته است
در نهایت من ناامید به خانه برگشتم. به همین دلیل است که احترامم به آنها از بین رفت. اگر مربی، وادیم آبراموف، نمی‌خواست من بروم، می‌توانست به‌سادگی «نه» بگوید. اما «دینامو» در لحظات پایانی پس از ارسال تمامی مدارک از سوی استقلال، پیشنهاد را رد کرد.
