به گزارش همشهری آنلاین، اما صاحب آن صورت آفتاب سوخته و پیشانی به عرق نشسته زیر گرمای ۵۲درجه آبادان نمیتوانست متخلف باشد! صحبت از بزرگمردی است که در روز تعطیل و در هوای تبدار و خرماپزان جنوب بهجای آنکه مثل همه رایاش را در صندوق بیندازد و مستقیم برگردد خانه و زیر باد خنک کولرگازیشان استراحت کند، انتخاب دیگری داشت و جهاد کرد.
البته خودش دوست ندارد نام کارش را جهاد بگذارد، معتقد است در همین گرمای خرماپزان خیلیها جانشان را کف دستشان گرفتند و ساعتها زیر این آفتاب تند و تیز با دشمن بعثی جنگیدند و شهید شدند، خیلیها مثل برادرش، دوست و آشنا، پسران فامیل و همسایهها. اصلا خیابانهای این شهر، خون هزاران جوان را به خودش دیده تا یک وجب خاک هم از این وطن کم نشود. حالا در مقابل اینها ۴۰-۳۰بار رفتوبرگشت آن هم برای ایران که چیزی نبود.