تیمی از پژوهشگران روانپزشکی دانشگاه ییل برای کشف مکان پارانویا یا بدگمانی در مغز، نتایج یک آزمون ساده را در انسانها و میمونهای رزوس بررسی کردند. نتایج مطالعه آنها نشان میدهد که رفتار پارانویا از اختلال در عملکرد سلولهای مغناطیسی تالاموس میانی-پشتی (MDmc) و قشر اوربیفرونتال به وجود میآید.
پارانویا معمولاً بهعنوان یک رفتار غیرعقلانی شامل نگرانی بیشازحد خود را نشان میدهد. این اختلال ناشی از یک افراط در مکانیسمهایی بسیار عقلانی است که انسانها با آنها میتوانند نظم خود را در یک محیط پر از آشوب حفظ کنند.
این مکانیسمها باعث میشوند تا بتوانیم خود را با تغییر شرایط وفق دهیم. اما افزایش شدت این مکانیسمها باعث رفتارهایی مخرب میشود؛ ازجمله کنارهگیری از اجتماعات و بدگمانی در روابط و شغلها.
فهم بهتر این اختلال میتواند به کنترل و درمان آن کمک کند. کشف این که پارانویا دقیقاً روی کدام مکان مغز تأثیر میگذارد یکی از مواردی است که به فهم عمیقتر آن کمک میکند.
کشف مکان پارانویا در مغز
دانشمندان از یک آزمون بهنام «یادگیری بازگشتی مبتنی بر احتمال» (probabilistic reversal learning) استفاده کردهاند. در این آزمون، شرکتکنندهها برای کسب جایزه (امتیاز برای انسانها و غذا برای میمونها) نمادهایی را انتخاب میکنند.
هر نماد احتمال موفقیت متفاوتی دارد و شرکتکنندگان این فرصت را داشتند که محتملترین نماد را انتخاب کنند. اما پس از گذشت نیمی از پرسشهای آزمون، یعنی وقتی که شرکتکنندگان فکر میکردند منطق جایزه گرفتن را فهمیدهاند، نتایج تغییر میکرد و محتملترین نماد دیگر به پاسخ اشتباه تبدیل میشد. درعوض، نامحتملترین نماد به بهترین انتخاب تبدیل میشد.
شش میمون از ۲۰ میمون این آزمایش دچار اختلال در هسته تالاموس پشتی (مؤثر در برنامهریزی، تفکر انتزاعی و سازماندهی) یا ناحیهای در قشر پیشپیشانی (مؤثر در تصمیمگیری) بودند. انسانها نیز یک پرسشنامه تکمیل کردند تا سطح پارانویا و علائم افسردگی در آنها مشخص شود.
پژوهشگران رفتار حیوانات و انسانها را قبل و بعد از تغییر نتایج بررسی کردند. آنها میتوانستند با استفاده از این نتایج بگویند که کدام یک از بخشهای مختلشده مغز میمونها روی توانایی حیوانات برای سازگاری با شرایط متغیر بازی تأثیر میگذارد.
دادهها نشان میداد که سلولهای مغناطیسی تالاموس میانی پشتی (MDmc) درون هسته تالاموس پشتی و نواحی خاصی در قشر اوربیفرونتال (قسمتی از قشر پیشپیشانی)، بهنام نواحی واکر (Walker) ۱۱ و ۱۳ و ۱۴، روی رفتار میمونها تأثیرگذار بودند.
آنهایی که دچار نقض در نواحی واکر بودند، با تغییر نتایج هیچ تغییری در رفتار خود نشان ندادند. آنها بدون هیچ ملاحظهای به انتخاب گزینههایی که فکر میکردند جایزه دارد ادامه میدادند.
از طرف دیگر، آنهایی که دچار اختلال در MDmc بودند رفتاری کاملاً متناقض، اما با خروجی مشابه نشان دادند. این میمونها بهصورت مکرر بین گزینههای مختلف جابهجا میشدند، انگار که تصور میکردند سیستم بازی طوری طراحی شده که همیشه با انتخابهای آنها ناسازگار باشد.
این رفتارها در میمونها با رفتار انسانهایی که سطح پارانویا در آنها بالاتر بود شباهت داشت. کشف این ارتباط بین یک مکان مشخص در مغز و رفتار پارانویا میتواند در آینده باعث توسعه روشهای درمانی مؤثرتر شود.
پژوهشگران نتایج مطالعه خود را در ژورنال Cell Reports منتشر کردهاند.