سلامت و پزشکی

تجربه‌های عجیب اولین کسی که تراشه مغزی دریافت کرده است

به گزارش همشهری‌آنلاین او می‌گوید: من پیش از انجام جراحی و کار گذاشتن ایمپلنت در آرامش کامل بودم که بیش از همه به ایمان من به خدا مربوط می‌شد.می‌دانستم که هر چه پیش آید بر اساس تقدیری است که خداوند برای زندگی من معین کرده است و همین موضوع باعث آرامش من می‌شد.

من همچنین ایمان کامل به تیم‌هایی از کارشناسان که در انجام این کار دخیل بودند، داشتم، از جمله جراحان و پرستاران. همه آنها آدم‌هایی عالی در حوزه خودشان بودند و به همه پرسش‌های من بسیار خوب پاسخ می‌دادند.

خطرات زیادی در انجام این عمل وجود داشت، به خصوص که من نخستین نفری بودم که آن را دریافت می‌کردم.چیزی که به خصوص من را نگران می‌کرد، دچار شدن به آسیب مغزی بود. این تنها چیزی بود که باعث شد پیش از عمل اندکی کامل کنم. من به والدینم گفتم اگر ضمن عمل دچار ناتوانی ذهنی شدم، از آنها توقع ندارم از من مراقبت بیشتری کنند و کافی است که مرا در یکی از مراکز کمک به زندگی بستری کنند. این احتمالاً سخت‌ترین چیزی بود که باید برایش آماده می‌شدم.

حدود یک ماه پس از دریافت تراشه برخی از سیم‌ها یا دستگاه از جای خودشان در مغزم خارج شدند. این تقصیر نورالینک نبود. بررسی‌های زیادی در مورد این موضوع و میزان حرکت مغز هنگام ضربان نبض رگ‌های آن وجود ندارد.

این تیم با جراحان مغز زیادی صحبت کردند و به این نتیجه رسیدند که مغز حدود یک میلی‌متر حرکت می‌کند. سپس بعد از اینکه آن را در مغز من کاشتند، متوجه شدند که سه میلی‌متر حرکت می‌کند، یعنی سه برابر چیزی که آنها انتظار داشتند. قطعات و رشته هایی که آنها ساختند قرار نبود چنین باری را تحمل کنند، در نتیجه کمی عقب کشیده شدند.

وقتی متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است، پاسخ اولیه من این بود که بپرسم آیا می‌خواهند داخل مغز شوند، تراشه را حذف کنند و یک تراشه جدید وارد کنند، اما آنها به من گفتند که در حال حاضر چنین قصدی ندارند. آنها می‌خواستند ببینند که آیا می‌توانند با تغییرات در نرم‌افزار مشکلی را که به وجود آمده است، حل کنند و در نهایت به جای اینکه مشکل را از طریق جراحی دیگری رفع کنند، همین کار را انجام دادند. آنها واقعاً خوب با این مشکل برخورد کردند.

این تراشه آسیبی از لحاظ فیزیکی ایجاد نکرد و خطرناک نبود. اما وضعیت من از لحاظ عاطفی دردناک بود، زیرا فکر می‌کردم در نهایت نتوانم از این وسیله استفاده کنم.

تعامل با افراد در شبکه‌های اجتماعی

من از ایمپلنت برای تعامل با افراد در شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنم.

من از این تراشه کاشته‌شده پیام دادن به مردم در شبکه X، استفاده از اینستاگرام، پاسخ دادن به ایمی‌ها، انجام ورزش های فانتزی، خواندن کمیک آنلاین و دسترسی به سایتی برای یادگیری زبان ژاپنی کرده‌ام. من همچنین از آن برای رزرو هتل برای زمانی که از دفتر مرکزی Neuralink بازدید کردم استفاده کردم.

یک بار در حین استفاده از آن خوابم برد، و مکان نما همچنان زمانی که من خواب هستم حرکت می‌کند و همچنان روی مواردط کلیک می‌کند. حدود پنج دقیقه خوابم برد و وقتی از خواب بیدار شدم، حدود ۱۰ برنامه مختلف روی کامپیوتر باز بود. می توانید مکان نما را خاموش کنید تا این اتفاق نیفتد، اما من در این مورد این کار را نکردم.

دستگاه با استفاده از بلوتوث به رایانه من متصل می شود و یک برنامه Neuralink وجود دارد که به ایمپلنت اجازه دسترسی به رایانه را می دهد، بنابراین من می توانم به میل خود به آن متصل شده و از آن جدا شوم.

گاهی اوقات روز خود را از ساعت ۷ صبح شروع می‌کنم و تا ساعت ۱۱ شب از ایمپلنت استفاده می‌کنم. می‌دانم که روز طولانی است، اما برای من سرگرم‌کننده است، بنابراین واقعاً احساس کار نمی‌کنم.

من جلسات مطالعه با یک تیم رابط مغز و کامپیوتر در مریلند به مدت چهار تا هشت ساعت در روز دارم. خارج از این جلسات، جلسات ساختاری دارم که در آن زمان شخصی برای استفاده از دستگاه دارم.

این وضعیت به ما کمک می‌کند چیزهایی را بیاموزیم که در غیر این صورت پژوهشگران آنها را نمی‌پسندیدند، مانند روش‌های مختلفی که در آن‌ها کاملاً آنطور که در نظر گرفته شده کار نمی‌کند. مثلاً می‌تواند یک اشکال در نرم‌افزار باشد که باید آن را برطرف کنند که به بهتر شدن آن کمک می‌کند.

این تراشه باعث بهبود کیفیت زندگی من شده است

این تراشه به من اجازه داد تا دوباره با دنیا، دوستانم و خانواده ام ارتباط برقرار کنم. این تراشه کاشته‌شده من را به پیام‌رسان بهتری تبدیل کرده و توانایی بیشتری در تعامل با افرادی مانند رسانه‌های اجتماعی دارم.

یکی از چیزهای مهم در مورد کوادروپلژی بودن (فلج بودن دست‌ها و پاها) این است درمی‌یابید چقدر ناتوان هستید، و بنابراین من می‌خواستم تا آنجا که می‌توانم کنترل خودم را پس بگیرم.

بیشتر بخوانید

جزئیات جدید درباره آزمایش بالینی ایمپلنت مغزی نورالینک

بیرون آمدن از نومیدی

روزهای بعد از تصادف من در سال ۲۰۱۶ هنگامی بود که منجر به آسیب نخاعی شد که نمی‌خواستم کاری انجام دهم، غمگین بودم و می‌گفتم «وضعم بد است». من تا چند ماه نمی‌دانستم دارم چه کار می‌کنم و احساس نمی‌کردم که خیلی سازنده باشم.

اما من همیشه از آن دسته افرادی بوده ام که آنچه هست را می پذیرم و راهی برای حرکت به جلو پیدا می‌کنم و این دقیقاً همان کاری بود که انجام دادم. من آنقدر غرق نشدم که به جلو نگاه کردم و فکر کردم، «چگونه می توانم زندگی خود را بهتر کنم؟” امروز چگونه می توانم زندگی خود را حتی اندکی بهبود بخشم؟’ این برداشت به من خیلی کمک می‌کند. به من انگیزه و هدف می دهد.

دو سال بعد از تصادف من خیلی سخت بود. آنها می گویند بعد از دو سال، دیگر هیچ حرکت یا احساسی را نخواهید داشت، و اساساً این چیزی است که تا آخر عمر با آن باقی خواهید ماند. یکی دو روز سخت بود و بعد ادامه دادم.

ایمپلنت قطعاً باعث شده است هنگام بلند شدن از خواب در صبح‌ها احساس هدفمندی بیشتری کنم و احساس کنم دارم کار معناداری انجام می دهم. احساس ‌کنم کاری که هر روز انجام می‌دهم قرار است بعد از این برای همیشه روی مردم تأثیر بگذارد، و همین کافی است تا من را برای همیشه فعال نگهدارد.

از زمان کاشت ایمپلنت Neuralink در ژانویه، کیفیت زندگی من به طور قابل‌توجهی بهبود یافته است. از زمان تصادف من، یافتن راه‌های گوناگون برای بهره‌ورماندن نبرد سختی بوده است. این دستگاه در نهایت به من این امکان را داد که مستقل‌تر شوم.

منبع: بیزنس اینسایدر

منبع

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا